دو شهیدی ها و مفقودین
هوالجمیل
یادی از برادران شهید ، سادات گرانقدر: سیدعباس و سید حسین حسینی
یکی از یادگاران دفاع مقدس میگفت: قبل از عملیات کربلای پنج، بچهها آمده بودند مرخصی و در گلزار شهدای زرقان بین دوستان شهیدشان قدم میزدند. سید حسین (حسینی) گفت: راستی تا حالا فکرش کردین؟ از تموم دو شهیدیها یکیشون مفقودن.
به فکر فرو رفتیم و یکییکی شهدا را به خاطر آوردیم: از شهیدان سعید و غلامرضا زارعی سعید (ناصر) مفقود بود، از شهیدان جواد و عباس گلمحمدی جواد مفقود بود، از شهیدان محمد و اسماعیل پاکنیت، اسماعیل مفقود بود، از شهیدان علیاکبر و عبداله مقدم علیاکبر مفقود بود. یکی از بچهها به سید حسین گفت: نکنه میخوای بگی بعد از سیدعباس هم تو مفقود میشی؟ آهی کشید و گفت: ما یه مفقود دادهایم که کمرمان را شکسته و دیگر طاقت مفقود دادن نداریم. بچهها دوباره به فکر فرو رفتند. در خانوادۀ آنها هیچ مفقودی وجود نداشت، فقط دائی بزرگوارش، سردار شهید ناصر قاسمی شهید شده بود که او هم مفقود نبود. چندتا از بچهها با هم گفتند: مفقود خونوادۀ شما کیه؟
گفت: مادرمون حضرت زهرا، من از او خواستهام که مفقود نشم. اگه من مفقود بشم ننم میمیره.
بعد از عملیات کربلای 5 که پیکر سیدحسین در کنار مزار برادر شهیدش سیدعباس در گلزار شهدای سید نسیمی زرقان به خاک سپرده شد همۀ بچهها به یاد آن روز و دعای مستجاب شدۀ سید حسین افتادند.
بعد از او فقط دو برادر شهید دیگر داشتیم یکی محمد رضا حاج زمانی که در والفجر 2 شهید شده بود و برادرش سردار شهید عباس حاج زمانی که در عملیات کربلای 8 به شهادت رسید و پیکر مطهرش به وطن بازگشت و پروندۀ دو شهیدیهائی که یکی از آنها مفقود بودند بسته شد.
روحشان شاد و یادشان گرامی