بهترین نام و صفت برای رزمندگان + نفرین به جنگ، درود بر دفاع مقدس
هوالجمیل
دو مطلب :
1- اقتراح ادبی : انتخاب بهترین نام برای بچه های جبهه
تاکنون توصیفات ادبی بسیار زیبا و دلنشینی از رزمندگان ما شده است مثل: سینه سرخان مهاجر، گلهای پرپر، براده های آفتاب، چشمه های جاری، سروهای شکسته، شقایق، لاله، کویر، مردان بی ساحل، مردان دریادل، مردان بی ادعا، زاهدان شب و شیران روز، سنگرسازان بی سنگر، خط شکنان عشق، براده های عاشورا، کوههای مقاوم، حماسه سازان گمنام، پابرهنگان عرشی، خاکیان افلاک، فرشیان عرش نشین، سینه های ستبر، آتشفشانهای عشق، آئینه های حق نما و صدها تصویر ادبی دیگر؛ تمام اینها درست است، آنها مجموعه تمام این صفات و خصائل و فضائل بودند ولی هنوز کلمه یا عبارتی کشف نشده (نه اینکه نیست، بلکه کشف نشده) که تمام این صفات را با هم یکجا تداعی کند. شاید شما این کلمه یا عبارت را شنیده و یا حتی آفریده باشید، اگر چنین است برای ما هم بفرستید تا از آن استفاده کنیم؛ واگر چنین نیست بد نیست آفرینش چنین کلمه و عبارتی را به اقتراح و مسابقه بگذاریم.
2- - نفرین به جنگ، درود بر دفاع مقدس
آیا کسی میتواند هم عاشق فرهنگ جبهه باشد هم مخالف جنگ و از آن متنفر؟
من اینگونه بوده و هستم، این تضاد روحی شخصیت مرا شکل داده است. در همان زمانی هم که در جبهه بودم همینگونه بودم، مثل تمام همرزمان و همسنگرانم. با جنگ مخالف بودیم ولی چاره ای جز دفاع نداشتیم. در حقیقت تمام معشوقهای من و حتی بزرگترین معشوقم (امام راحل) هم همینگونه بودند. ما جنگ طلب نبودیم اما استکبار جهانی ما را در وضعیت و شرایطی قرار داد که مجبور به جنگیدن با متجاوزین بعثی شدیم در حالیکه تازه انقلاب کرده بودیم و نیاز شدید به صلح و آرامش و سازندگی داشتیم. اما در همان جنگی که به ما تحمیل شد مدینه فاضله فکری و فرهنگی ما به منصه ظهور رسید. جبهه های ما تنها میدان نبرد با دشمنان متجاوز نبود، میدان جهاد اکبر و مبارزه با نفس بود. جنگ ، بسیاری از خوبان ما را گرفت اما مدینه فاضله ما در جبهه متجلی شد. چیزی که آن فرهنگ را آفرید، خود جنگ نبود زیرا در عراق هم جنگ بود ولی این فرهنگ در سربازان آنها بوجود نیامد و بلکه با این فرهنگ بیگانه بودند. زیباترین جلوه های فرهنگی و آرمانی و اخلاقی ما در آن دوران به بار نشست و پس از آن به فراموشی سپرده شد. قرار نیست آن وضعیت بحرانی تا ابد ادامه یابد ولی قرار هم نیست که امثال ما آن را فراموش کنند و برای امان ماندن از تهمت جنگ طلبی هیچ حرفی از آن دوران نزنند. جالب است، کار به جائی رسیده و خواهد رسیده که ما حتی داغدار آن فرهنگ نمیتوانیم باشیم و اگر باشیم عقب افتاده و مرتجع به حساب می آئیم ... اینک من داغدار آن فرهنگم و این به معنای جنگ طلبی نیست، هرگز دلم نمیخواهد حوادثی که برای نسل ما اتفاق افتاد برای فرزندانمان هم رخ دهد... لذا فعالیت من در این زمینه و در این وبلاگ فقط و فقط برای حراست و دفاع از آرامش و صلحی است که به قیمت ریخته شدن صدها هزار خون پاک به دست آمده نه به منظور زمینه سازی برای جنگی دیگر. نفرین بر جنگ و درود بر دفاع مقدس.....