سال 60 پُر مخاطرهترین سال در طول تاریخ انقلاب اسلامی
هوالجمیل
از متن کتاب : سرابهای سبز (نوشته خودم)
هنوز بیشتر از چند هفته از شروع جنگ تحمیلی نگذشته بود که تلاشهای سازمان ملل و امریکا و حامیان صدام در منطقه برای ایجاد آتش بس بین ایران و عراق شروع شد. صدام که به بهانه فتح هفت روزهی ایران جنگی نابرابر و تمام عیار را به کشور عزیز ما تحمیل کرده بود در همان روزهای آغازین جنگ با شکستهای سختی مواجه شد و خواب این فتح هفت روزه از سرش پرید و تبدیل به کابوسی بزرگ برای او و حامیانش شد.
آنها که ارتش ایران را (بخاطر انقلاب) ارتشی نابود شده میپنداشتند هرگز فکر نمیکردند که در زمین و دریا و هوا با عملیاتهای گسترده مداوم و توفنده و کوبندهی ارتش غیور و انقلابی و میهنپرست ایران مواجه شوند. نه فقط صدام و اربابانش، بلکه هیچکس در جهان فکر نمیکرد که نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی فقط در یک عملیات با استفاده از 140 هواپیمای جنگی به اقصی نقاط عراق حمله کند، ویا نیروی دریائی ایران با استفاده از ناوها و ناوچههای جنگی خود تمام مواضع نظامی عراق در خلیج فارس را زیر آتش بگیرد و تنگه هرمز را ببندد و یا دلاورمردان نیروی زمینی و ژاندارمری و سپاه و نیروهای مردمی و ستاد جنگهای نامنظم در تمام خطوط نبرد، متجاوزین بعثی را زیر حملات شدید خود بگیرند و به پشت مواضع آنها نفوذ کنند. صدام و حامیانش هرگز فکر نمیکردند که مردم ایران در پشت جبهههای نبرد تمام توان اقتصادی و اطلاعاتی خود را برای سرکوب کردن دشمنان داخلی و خارجی بکار گیرند و با تمام وجود از امام و انقلاب دفاع کنند. قدرت ایران روز به روز رو به افزایش بود و تمام معادلات سیاسی و نظامی استکبار جهانی و عروسک خیمه شب بازی آنها برای فتح ایران اشتباه از آب درآمده بود و آتشی را که افروخته بودند دامن خودشان را فرا گرفته بود و آنها را در آیندهای نزدیک تبدیل به خاکستر میکرد. با این حساب تلاشهای منطقهای و بینالمللی برای نجات صدام از این ورطه هولناک آغاز شده بود و هر روز به طریقی برای ایجاد آتش بس غیر مشروط جلسه میگرفتند و کنفرانس تشکیل میدادند و خبر پراکنی میکردند ولی امام آتش بس غیر مشروط را رد کرد و سه شرط برای آن گذاشت: یکی بازگشت نیروهای متجاوز بعثی به مرزهای بینالمللی طبق قرارداد الجزایر، دوم متجاوز شناخته شدن صدام در سازمان ملل و سوم پرداخت غرامت جنگی به ایران؛ ولی چون شرطهای امام پذیرفته نشد جنگ ادامه یافت و بعد از چندین ماه وارد دومین سال خود (در سال 60) شد.
سال 60 را باید پُر مخاطرهترین سال در طول تاریخ انقلاب اسلامی محسوب کرد. در این سال اتفاقات و حوادث عجیبی رخ داد که هر کدام از آنها برای نابود کردن نظام سیاسی یک کشور کفایت میکرد. در این سال دشمن به تشدید دو راهکار قبلی پرداخت: یکی حملات هوائی به شهرها و نقاط مسکونی ایران و دوم ایجاد اغتشاش و ناامنی و بمبگذاریهای بیوقفه و خونین توسط مزدوران داخلی صدام در تمام شهرهای ایران.