خاطره نویسی درباره شهدا برای تمام هموطنان عاشق
بسم رب الشهداء و الصدیقین
امروز فضیلت زنده نگه داشتن نام و یاد شهدا کمتر از خود شهادت نیست
مقام معظم رهبری
راهنمای خاطرهنگاری درباره شهدا ، جانبازان ، آزادگان و ایثارگران
گلهای سرسبد آفرینش
در این دنیا که دل هرکس به چیزی خوش است اهل قلم نیز دلمشغولیهای خاص خودشان را دارند و دل این قلم نیز به نگارش خصائل و فضائل جوانمردان و ایثارگران و از خودگذشتگان خوش است چرا که سوژهای برتر و بهتر از آنها نیافته و نمییابد. داستان زندگی و خاطرات جوانمردان که قرآن کریم آنها را ابرار و بهترین دوستان میداند، آکنده از لطائف و زیبائیهائی است که روح هر انسان آزادهای را به وجد میآورد و به غبطه وا میدارد.
در دنیا، شجاعان و دریادلان بیشماری بودهاند و هستند ولی این صفت نیز در دشمنان انسانیت پیدا میشود، شجاعت و دلاوری و جنگاوری و جسارت و بیپروائی اگر در خط و مسیر حق و حقیقت قرار نگیرد در نقطه مقابل آن قرار میگیرد. این صفات در صورتی ارزشمند میشوند که همراه با ایثارگری و از خودگذشتگی باشند و داستان ابرار و جوانمردان ما که شهدا گلهای سرسبد آنها هستند به این خاطر از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار است و این قلم به همین علت، خود را وقف این گلهای سرسبد آفرینش کرده است.
بدون شک، شهدای ما گمنامند و خود سعی در گمنامی داشتهاند و از این رو نه فقط نسل جدید و آیندگان، بلکه بسیاری از همعصران آنها نیز از حقیقت وجودی و رشادت و عظمت آنها بیخبرند، در این میان، وظیفه اهل قلم آشکارتر و اساسیتر میشود ولی ذائقههای ادبی نویسندگان ما متفاوت است و هر کس دلبستهی موضوعی خاص است و نمیشود برای همه نسخه یکسان پیچید و به نوشتن در این باره مجبور کرد. آنچه این قلم را به وادی سرسبز و با نشاط شهیدان کشانده است همین احساس نیاز فطری و تکلیف شرعی و ملی است.
زندگی زیباست و شهادت زیباتر
شهادت طلبی و عشق انقلابیون و رزمندگان به شهادت، موضوعی است که در جامعه ما به خوبی تبیین نشده و برای نسل حاضر سؤال برانگیز است. این موضوع معمولاً از دو دیدگاه افراطی مورد بحث قرار گرفته، یکی کسانی که شهادت طلبی را محصول تبلیغات میدانستند و رزمندگان ما را محکوم به «جَوّ زدگی و خودکشی» میکردند و دیگر کسانی که رزمندگان را بیعلاقه و حتی مخالف زندگی دنیوی میدانستند و آنها را فقط عاشق شهادت و زندگی اخروی قلمداد میکردند و صاحبان هر دو دیدگاه در اشتباه بودند و هستند.
رزمندگان ما نه «جَوّ زده» بودند و نه بیعلاقه به زندگی. چون حقیقت تجاوزگری و خونریزی وحشیگریهای دشمن را به وضوح میدیدند و میدانستند که بیرون راندن دشمن از خانه و وطن فقط با روحیه ایثار و از خودگذشتگی و شهادت طلبی امکانپذیر است و در عین حال به جایگاه رفیع شهادت نیز واقف بودند و در حالی که به زندگی دنیوی نیز علاقه داشتند. آنها شهادت را زندگی برتر و زیباتر میدانستند و تمام حرف آنها این بود که زندگی زیباست ولی شهادت از آن زیباتر است. شهادت طلبی، نه فقط بعنوان یک ابزار روحی برای دفاع از وطن و دین مطرح بود و هست بلکه بعنوان نوعی زندگی سرشار از نشاط و معنویت که به حیات طیبه ابدی میپیوندد در روح زیبای انقلابیون و رزمندگان جریان داشت و دارد. حیات طیبهای که خداوند در قرآن کریم به آن وعده داده و فرموده که «چه بکشید و چه کشته شوید پیروز و مأجور و منصورید».
در اصل، آنگونه که در بعضی از فیلمها و کتابها و داستانها و شعرها مطرح میشود، عشق به شهادت، عشق به مردن نیست، بلکه عشق به پاکترین نوع زندگی و «شهید زیستن» است و همین مسئله است که شهادت را از خودکشی و یأس و پوچی و سرخوردگی جدا میسازد و کسانی که در مکتب شهادت تربیت شدهاند و بارها کرامات و عنایات شهدا و معصومین شهید را در زندگی خود و دیگران مشاهده کردهاند به راز و رمز «شهید زیستن» و حیات طیبه دنیوی و اخروی پی بردهاند و شدیداً عاشق آنند، چه جنگ باشد و چه نباشد.
و شهدا که یک عمر «شهید» زیسته بودند و میدانستند که مرگ، خواهی نخواهی، آنها را نیز به کام خود فرو میکشد، آرزوئی بزرگتر و زیباتر از شهید شدن در راه دین و وطن نداشتند. این به معنای بیعلاقگی آنها به «دنیا که مزرعه آخرت است» نبود و نباید آنها را منزوی و تارک دنیا قلمداد کرد که اگر اینگونه بودند اصلاً انقلابی و رزمنده نمیشدند.
معنای شهادت طلبی این بود که رزمنده علیرغم برخورداری کامل از مواهب زندگی، به انقطاع کامل از زندگی میرسید و همیشه جان را برای دفاع از آرمانها کف دست میگرفت و به میادین مبارزه بر علیه طاغوتها میآمد و عملاً ثابت میکرد که تسلیم کامل اراده خداوند است و حاضر نیست در برابر ظلم و ستم، حتی به قیمت تداوم زندگی ظاهری، ساکت بنشیند و تماشاگر پایمال شدن حق و حقیقت باشد.
این روحیه در وجود تمام انسانها بصورت فطری وجود دارد ولی فقط در مکتب شهادت به سرحد کمال میرسد و رزمندگان شهادت طلبی مثل ایثارگران ما را تربیت میکند. چنین کسانی همیشه حاضرند جان خود را فدای ارزشهای الهی (که دفاع از وطن یکی از آنهاست) کنند ولی کسانی که از مکتب شهادت بوئی نبردهاند حاضر نیستند حتی یک لحظه عمر و مال و زندگی خود را فدای سعادت دیگران نمایند.
روایت نسل جنگندیده از جنگ
ما که در جنگ نبودهایم چگونه میتوانیم دربارۀ جنگ بنویسیم؟
این حرف که تا اندازهای درست است گفتۀ بعضی از دوستان نسل جدید است که عشقی آسمانی نسبت به شهدا و ایثارگران دارند ولی در دوران دفاع مقدس یا تولد نشده بودند و یا کودک بودند و همیشه تأسف میخورند که چرا بیست – سی سال زودتر به دنیا نیامدند اما فراموش میکنند که خداوند شهدای هر زمان را طبق ارادۀ ازلی خود مشخص کرده و نسل سوم نیز خالی از شهید نیست و همین دوستان عاشق، شهیدان زندۀ این عصرند که خداوند آنها را برای تداوم راه شهدای نسل اول بیست – سی سال دیرتر به دنیا آورده است. پس همۀ ما در جای خود قرار داریم و خطا بر قلم صنع نرفته است.
اما از لحاظ نویسندگی و آفرینشهای هنری باید پذیرفت: کسانی که صحنههای نبرد را ندیدهاند واقعاً نمیتوانند آنگونه که باید و شاید دربارۀ آن بنویسند ولی کسی هم از آنها نخواسته که جنگ را گزارش کنند. بحث ما حفظ و ثبت ارزشهای دفاع مقدس است که نیازی به سابقۀ جبهه و سن و سال و جنسیت و غیره ندارد. البته اگر ما به همان اندازه که «تفنگ به دست» در نسل اول داشتیم «قلم به دست» هم داشتیم تا حالا خیلی از مشکلات حل شده بود ولی حالاکه نداریم (و باید این حقیقت تلخ را بپذیریم) آیا باید صحنه را ترک کنیم؟ نه ، هرگز.
آنها وظیفۀ خود را انجام دادند و حالا نوبت ماست. قطعاً اگر آنها اهل قلم بودند به تکلیف خود عمل کرده بودند ولی آنها بخاطر اینکه اهل قلم نیستند و نبودند نباید مؤاخذه شوند چون تکلیف دیگری بر دوش داشتند و سربلند از آن امتحان بیرون آمدند و از همان گروه کسانی هم که اهل قلم بودند کار خودشان را کردند و میکنند، اما در هر حال، تکلیف از ما ساقط نیست.
اکنون بیش از نیم قرن از جنگهای خانمانسوز جهانی میگذرد و بسیاری از مردم آن روزگار دیگر زنده نیستند ولی هنرمندان و نویسندگان نوپای کشورهای استکباری (با استفاده از آرشیو خاطرات بازماندگان آن جنگها و انجام مصاحبه با پیرمردها و پیرزنهائی که گوشههای بسیار کوچکی از آن دوران را به یاد میآورند) پرتوانتر از نسلهای اول و دوم و سوم مشغول نوشتن دربارۀ جنگهای خودشان هستند و دائماً قهرمانسازی میکنند و اهداف ناحق خود را حق جلوه میدهند و اتفاقاً خودشان هم تبدیل به قهرمانان ملی آن کشورها میشوند چون روح مردم هر زمانهای نیاز به الگو و قهرمان دارد و طبیعی است که قهرمانسازی یکی از سیاستهای فرهنگی کشورهای دیگر است که سرمایهای همطراز با هزینۀ جنگ روی این موضوع (که حیثیت و هویت آنها را القاء میکند) میگذارند.
به هر حال دربارۀ دفاع مقدس نوشتن کاری مقدس است که توفیق آن نصیب همه کس نمیشود همانگونه که توفیق حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل نیز نصیب همه کس نشد با وجود اینکه راه برای همه باز بود و اکنون نیز راه برای همگان بازتر و هموارتر است.
نهایتاً نسل جدید ما که در جنگ حضور نداشته ، نه فقط میتواند دربارۀ ارزشها و یادگارهای ارزشمند دفاع مقدس مطلب بنویسد بلکه حتی میتواند بعضی از صحنههای نبرد را با کمک تفکر و تخیل و مطالعه و مصاحبههای ظریف و دقیق بازسازی کند و آثاری ماندگار از خود بر جا بگذارد و یکی از اهداف این نوشتار، ارائۀ راهکارهای عملی به عزیزانی است که عاشقند و در این راه دنبال آثار و ردپاهای معشوقهای آسمانی خود میگردند ولی بخاطر برخی از شبههافکنیها، خودشان را شایسته اینکار نمیدانند و میگویند: ما که در انقلاب و جنگ نبودهایم چگونه میتوانیم دربارۀ این دو پدیدۀ بنویسیم؟
آرمانشهر دفاع مقدس
مدینۀ فاضله شهری است آرمانی که در آن همه فدائی همند، همه خادم یکدیگرند، هیچکس در آن احساس ناامنی و دلواپسی نمیکند، شهری که همۀ ساکنان آن در عین بزرگی، خود را کوچکتر از دیگران میدانند، شهری که در آن هیچکس نیازی به تظاهر کردن ندارد.
مدینه فاضله آرمانشهری است که تمام خوبیها در حد اعلای خود وجود دارند و بدیها به صفر رسیدهاند، شهری که تمام انسانهای فرهیخته، عاشق زندگی کردن در آنند و تمام عرفا و فلاسفه و حکیمان الهی در تمام عمر به دنبال آن میگردند.
مدینۀ فاضله بهشت است ولی نه بهشت آخرت، بلکه بهشتی زمینی که جلوهای از بهشت ابدی است، و بهشت اگر زیباست بخاطر تجلیات باطنی ساکنان آن است که هر کدام یک بهشتند و عین بهشتند.
مدینۀ فاضله شهری است آرمانی و خیالی که در دنیای ما جائی برای ظهور و بروز ندارد. این آرمانشهر را فقط میتوان در وجود مقدس انبیاء و اولیاء الهی به نظاره نشست و این آرمانشهر برای ما اسیران خاک چنان غریب و نامأنوس است که بعضی از مردم داستانهای آن را جزو افسانهها و اساطیر قلمداد میکنند و به عبارتی دیگر تمام این داستانها و خاطرهها را دروغ و غیر واقعی میپندارند.
اما همین مدینۀ فاضله و آرمانشهر اساطیری در برههای از تاریخ خونین ما تجلی پیدا کرد و گوشههائی از آن در دوران انقلاب و دفاع مقدس به ظهور رسید.
در آن دوران سرشار از معنویت و محرومیت و مظلومیت، فرهنگ سبزی متولد شد که بجز با عشق قابل تفسیر و تبیین نیست. در بسیاری از سنگرها و خطوط نبرد میتوانستی افرادی را ببینی که تبلور کامل بهشت و مدینۀ فاضلۀ محمدی بودند، کسانی که در کنار آنها احساس آرامش و اطمینان میکردی و میتوانستی در وجودشان عطر بهشت را حس کنی. کسانی که در عین ذکاوت و هوش و استعداد و زیرکی یک ذره دوروئی و دورنگی و تظاهر و دروغ در وجودشان نبود، کسانی که اگر صد سال با آنها زندگی میکردی روز به روز بیشتر عاشق و شیفتۀ کمال و خضوع و آزادگی و جوانمردی و معرفتشان میشدی. کسانی که جانشان را بی شائبه برای یکدیگر فدا میکردند و از هم چیزی جز شفاعت، التماس نمیکردند. کسانی که بی فلسفه عشق میورزیدند و برای دوستی و مهربانی دنبال هیچ توجیه و دلیلی نمیگشتند. کسانی که اگر میخواستند میتوانستند بالاترین ردههای مدیریتی را تصاحب کنند ولی نمیتوانستند از آن مدینۀ فاضلۀ رؤیائی، دل بکنند.
اگر بچههای جبهه و جنگ همیشه حسرت آن روزگاران را میخورند نه بخاطر جنگ است بلکه بخاطر یاد و خاطرات آن بهشتیانی است که با ایثار و فداکاری و عشق و اخلاص ، فرهنگی را بنیانگذاری کردند که در طول تاریخ بشریت، نمونههای آن کمتر اتفاق افتادهاست و اگر آنها و رهروان راهشان در دنیای امروز، غریب و مهجور هستند عجیب نیست. فاصلۀ بهشت تا جهنم فقط یک «خود» است، آنها از «خود» گذشته بودند و بسیاری از ما خودخواهان و خودپرستان و خودبینان اسیر خودیم. آنها تمام چیزهای خوب را برای دیگران میخواستند حتی جان عزیزشان را؛ ولی ما همه چیز را برای خودمان میخواهیم حتی جان عزیز دیگران را. پس کسانی که شبهای عملیات و زیبائیها و نیایش و راز و نیاز ها و دلدادگیها و شیدائیهای آن دوره را دیده و درک کردهاند چگونه میتوانند در این دوزخ تکاثر و خودخواهی به یاد آن بهشت وحدت و یکرنگی و همدلی نباشند؟؟؟!
شرح زیبائیهای روح آن دریادلان عرصۀ عشق و ایثار در مجال این نوشتار نیست و نوشتن گوشههائی از خاطرات آنها نیاز به همت افرادی از جنس آنان دارد اما این وظیفهای است که اگر ما آن را انجام ندهیم، خود را از زیباترین سرچشمههای نعمت و برکت محروم کردهایم و اگر انجام دهیم هیچ پاداشی برای ما بالاتر از انجام همین کار که به منزلۀ ورود به بهشت آنان است نیست.
شهید زندگی کردن
شهادت در یک نگاه کلی سه معنا دارد :
مکتب رشادت و شهامت : جان دادن در جنگهای حق علیه باطل
مکتب عبادت و ارادت : شهید زیستن در زندگی و جهاد اکبر
مکتب شفاعت و ولایت : همسو شدن با کائنات و تبدیل به کارگزار هستی شدن
چیزی که از شهیدان گلگون کفن و ازخودگذشتۀ ما ، در ذهن جامعه وجود دارد فقط معنا و مصداق اول است، یعنی بسیاری از مردم، شهدا را فقط کُشتگان جنگ میدانند و البته همین هم رتبۀ والا و بالائی است ولی حقیقت امر این است که شهدای ما شاگرد و استاد هر سه مکتبند و موضوعی که مد نظر این تحقیق است، صرفنظر از نقد جنگ، هر سه مورد بالاست.
مردم تمام کشورها حتی متجاوزین و اشغالگران برای کشتگان و زندگان جنگهای خود اهمیت ویژهای قائلند و آنها را قهرمانان ملی خود قلمداد میکنند، برای آنها یادمانها میسازند، شعرها میسرایند، داستانها و رُمانها و خاطرات مینویسند، پژوهشهای مختلف دربارۀ آنها انجام میدهند، فیلم و سریالهای مختلف و متعدد برای آنها میسازند و در روزهای خاصی از سال، در مراسمی جهانی، یاد و نام و خاطرۀ آنها را گرامی میدارند در حالیکه خودشان هم میدانند که اشغالگر بودهاند و کمترین شباهتی با کشور ما که توسط متجاوزین اشغال شده بود نداشتند و قهرمانان ملی آنها که هیچ رنگ و بوئی از انسانیت و معنویت نبرده بودند با هیچ معیاری با شهیدان ما قابل مقایسه نیستند، اما در کشور ما اگر کسی دربارۀ شهیدان هر گونه کار فرهنگی انجام دهد توسط عدهای از خودیها ، متهم به جنگطلبی و خشونت و اُمُل بودن میشود و ما به راحتی یاد و خاطرات شهدای عارفِ دریادل خود را به فراموشی میسپاریم تا دچار تهمت «عقب افتادگی فرهنگی» نشویم و مظلومیت شهدای ما همچنان ادامه دارد.... و چه باک که ما هم به سرنوشت آنها دچار شویم. این بزرگترین آرزوی خادمین شهداست.
بحث شهادت اگرچه ظاهراً به جنگ مرتبط میشود ولی باطناً و اصالتاً کاری به جنگ ندارد و نوعی زندگی برتر به حساب میآید. کسانی که شهید زندگی میکنند آرامترین و لذتبخشترین زندگی را دارند و قضیۀ مرگ که برای همۀ انسانها غمناکترین لحظۀ زندگی است، برای آنها حل شده است، کسانی که با تأسی به سیرۀ ائمۀ معصومین و انبیاء و اولیاء و شهدا، مثل شهیدان و در خط آنها زندگی میکنند با مرگ به عنوان یک حقیقت زیبا و حتمی کنار آمدهاند و در زندگی آنها مرگی وجود ندارد که از آن بترسند.
کسی که شهید زندگی میکند، زیر بار هیچ قدرتی نمیرود و به هیچ بالادستی باج نمیدهد و از هیچ زیردستی باج نمیگیرد، هیچ حقی را باطل نمیکند و هیچ باطلی را حق جلوه نمیدهد و اکثر مردم ما به برکت آموزههای عاشورا چنین روحیهای دارند و شهید زندگی میکنند.
کسی که شهید زندگی میکند حتی زیر بار تمایلات نفسانی خویش هم نمیرود و عزت خود را به ذلت اطاعت از نفس اماره نمیفروشد و تمام لحظههای زندگیاش آکنده از عطر شهادت و معنویت و ولایت و قداست است و هرگونه که زندگی کند یا بمیرد شهید است.
کسی که شهید زندگی میکند حاضر است در هر زمان و مکان از حق و حقیقت دفاع کند و به یاری مظلومین بشتابد و خود را به هر آب و آتشی بزند و در برابر ظلمها و تجاوزها بیتفاوت نباشد و شهدای ما چنین بودند. یعنی قبل از شهادت جسمانی به معنای شهادت روحانی رسیده بودند و به محض اینکه هموطنان مرزنشین آنها مورد ظلم و ستم رژیم اشغالگر بعث عراق قرار گرفتند مردانه به سوی جبهههای نبرد شتافتند و به دشمنان اسلام و ایران درسی دادند که تمام جهانیان از قدرت و غیرت آنها انگشت به دندان گرفتند و آشکارا آنها را ستودند. عاملی که آنها را به جبهه برد چیزی نبود جز شهید زیستن ؛ و چیزی که دشمنان قسم خوردۀ ما از آن میترسند و در پی نابود کردن آن هستند همین روحیه است ، دشمنان ما با شیوع اعتیاد و فساد و بی تفاوتی، سالانه میلیاردها دلار صرف میکنند تا پدیدۀ «شهید زندگی کردن» از بین برود ولی خودشان هم میدانند که مشت به سندان میکوبند و این روحیۀ عاشورائی ملت ما را با هیچ قیمت و قدرتی نمیتوانند نابود کنند چون با خون و روح و روان زندگی مردم ما آمیخته شده است. ولایت، روح زندگی مردم ماست و خمیرمایۀ این روح از خاک کربلا و اشک و نذر و نیاز و زیارت ائمه و شهیدان است که از بین رفتنی نیست و دشمنان به این نکته واقفند ولی مجریان این طرحها مجبورند به لحاظ منافع مادی خود گاهگاهی مثل پشه در عرصۀ سیمرغ حقیقت جولان دهند و دوباره برای دریافت هزینههای جدید به دامان استکبار جهانی پناهنده شوند، آنها کار خودشان را میکنند ولی ما ساکت و بی تفاوت نشستهایم و آب به آسیاب آنها میریزیم و این با روحیۀ «شهید زندگی کردن» جور در نمیآید.
تمام مشکلات اخلاقی و اجتماعی انسانها بخاطر خودستائی و خودبینی و خودخواهی و خودپرستی است و کسی که از خودش گذشته باشد دیگر نه چیزی برای به دست آوردن دارد نه برای از دست دادن چون «خودش» را از دست داده است و به این خاطر به زندگی مطمئنه و حیات طیبه می رسد و رزمندگان دفاع مقدس عمدتاً دارای چنین روحیهای بودند و به این زندگی زیبا دست یافته بودند و در آن دوران سخت و پر مخاطره و پر حادثه در کمال اطمینان و آرامش زندگی میکردند و در همان حال به نبرد با دشمنان متجاوز میپرداختند.
روزگاری جبهههای ایران تجلیگاه مدینۀ فاضلۀ محمدی (ص) بودند و هرچه در آنها جریان داشت از جنس عشق و معرفت و اخلاص و ایثار و یکرنگی بود و شهدا کاملترین نمونههای این حیات طیبه بودند و به همین خاطر است که جوانان آرمانگرا که دنبال خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت هستند مشتاقانه دنبال خاطرات آنها میگردند تا کام تشنۀ خود را از این اقیانوس شیرین حقیقت سیراب کنند و به همین علت است که خاطرات شهیدان اینقدر برای جامعۀ ما حیاتی و باارزش و مشکلگشا و زندگیساز است.
حالا دیگر نه جنگی وجود دارد، نه جبههای و نه احتمال شهادتی ولی تعداد مرگها بیشتر از زمان جنگ شده و اگر آماری از وقایع طبیعی و غیر طبیعی مرگبار این روزگاران گرفته شود متوجه می شویم که شهدا به چه سعادتی دست یافتهاند.
امروز دیگر خاطرات شهدا، کاری به جنگ ندارد بلکه مستقیماً به صلح و سعادت و خوشبختی جامعه ارتباط دارد و کسانی که دنبال یک زندگی آرام و سعادتمندانه هستند هیچ راهی جز «شهید زیستن» ندارند.
از این مطالب که بگذریم، شهدا واقعاً قسمتی از تاریخ معاصر ما را رقم زدند و کسانی که در کار فرهنگنگاری جوامع هستند اگر این اُسوههای فرهنگساز را فراموش کنند، روح اصیل زندگی را به فراموشی سپردهاند و به خودشان و مخاطبانشان و آیندگان ظلم کردهاند.
ثبت نام در دفتر ارادتمندان و عاشقان شهدا
از تاریخ شهادت اولین شهید انقلاب در زرقان[1] تقریباً سی و چند سال و از تاریخ شهادت آخرین شهید دفاع مقدس تقریباً بیست و چند سال میگذرد و بسیاری از خاطرات آن عزیزان در طول این مدت از یادها رفته و از خاطرها محو شده است و اگر این روند ادامه داشته باشد در آینده ،کوچکترین خاطرهای از این «ولینعمتها»ی دریادل و از خودگذشته نخواهیم داشت و از اقیانوس عظیم خاطرات آنها بجز یک عکس و یک سنگ چیزی دیگر باقی نخواهد ماند.
شهدای عزیز کشور ما همه مثل همند ، همه از یک خانوادهاند و تعلق به تمام مردم و تاریخ و فرهنگ ما دارند. آن خداجویان خونین بال، کار خودشان را به نحو احسن انجام دادند و ادامه کار و راه آنها بر عهدۀ تک تک ماست. مسئولیت ما نسبت به آنها نه فقط تمام نشده بلکه روز به روز مهمتر و پررنگتر و واجبتر میشود. اینک سالها از شهادت آن اُسوههای عشق و تقوا و ایثار میگذرد و بسیاری از خاطرات آنها فراموش شده (و دشمن نیز همین را میخواهد) اما با توجه به مسئولیتی که ما داریم نباید بگذاریم بیش از این خاطرات شهدا به فراموشی سپرده شود چون هم نسل جدید تشنۀ این حقایق است، هم دشمن خلاف آن را تبلیغ میکند.
خاطرات شهدا، زیباترین سند افتخار هر ملت و زلالترین و گواراترین سرچشمۀ عشق و معرفت و کمال و خودسازی برای تشنگان حق و حقیقت و انسانیت به حساب میآید. آن پاکبازان عاشق، بخاطر هدف بزرگی که داشتند خالصانه با خدای خود معامله کردند و در جوار رحمت او به آرامش و ابدیت رسیدند و جزو کارگزاران عالم امکان قرار گرفتند و منشأ خیر و برکت و شفاعت برای همپیمانان و بازماندگان و همشهریان خود شدند. آنها نیازی به ما ندارند بلکه این ما هستیم که به عنایات و کرامات و کمکهای آنها شدیداً نیازمندیم و شناختن و شناساندن آنها که در طول حیات ظاهری خود نیز ناشناس بودند و همیشه سعی در گمنامی داشتند یکی از وظایف خطیر تمام همعصران آنها و نسلهای بعد است.
خاطراتی از هریک از آن زاهدان شب و شیرهای روز در یاد و خاطر دوستان و خانوادههای آنها وجود دارد که فقط نمونههای آن را در تاریخ صدر اسلام میتوانیم ببینیم و چه بسا که گاهی اوقات یک خاطره از آنها می تواند تحول و دگرگونی عظیمی برای شفای دردهای ظاهری و باطنی جامعه در بر داشته باشد.
اگرچه تاکنون کارهائی بصورت پراکنده و خودجوش توسط عاشقان شهدا به رشته تحریر درآمده ولی هیچیک به مرحلۀ تدوین و انتشار نرسیده و اکثر کارها و برنامهها ناقص ماندهاست و همه برای تداوم کار، چشم به همکاری و مساعدت دیگران دارند.
سعی کنیم در طول زندگی خود، حداقل یک اثر برای شهدا و ایثارگران دفاع مقدس بوجود آوریم و نام خود را در دفتر آن مجاهدان خالص الهی ثبت نمائیم.
اثبات حقانیت و همسوئی با اهداف شهدا
اگرچه تاریخ نگاری در مورد دفاع مقدس یکی از وسائل مناسب برای انتقال معارف و مفاهیم به نسلهای بعد به حساب میآید ولی اگر این تاریخ بوسیله روح هنر و ادبیات غنی شود، قدرت تأثیر بیشتری خواهد داشت و ماندگارتر خواهد شد. تاریخ خشک، فینفسه، نمیتواند حقانیتها را به اثبات برساند و چه بسا که اظهارات تاریخ بر علیه خودش بکار گرفته شود ولی چیزی که حقانیت این تاریخ را ثابت میکند وجود مقدس شهدا و جانبازان و ایثارگران و خانوادههای آنهاست.
به همین خاطر، در خاطرهها باید از هر دو عنصر (تاریخ و شهادت) استفاده شود تا حقیقت پنهان آشکار گردد. اثبات حقانیت، اگر چه برای نسلی که جنگید حل شده و آنها نیازی به این موضوع ندارند ولی نسل حاضر و آیندگان شدیداً به آن نیازمندند. وقتی که بحث از «حقانیت» میشود فوراً جلسه دادگاه تاریخ به ذهن متبادر میشود اما چیزی که باید در این «محکمه» بوجود آید احساس همدلی و قدرشناسی و الگوپذیری است. اگر به داستان کربلا نظری بیفکنیم این قضیه روشنتر میشود. اکنون هزار و چندصد سال از آن تاریخ میگذرد و تمام آزاداندیشان جهان، آن فاجعه را محکوم میکنند و حق به جانب «سالار شهیدان» میدهند اما احساس همدلی و همسوئی با حماسهسازان کربلا ندارند و از آن الگو نمیگیرند. در حالیکه در جوامع شیعه این قضیه به طریق دیگری است. یعنی نه فقط «غاصبین و ظالمین» را محکوم میکنند بلکه از زندگی و مجاهدتهای حضرت اباعبدالله (ع) و یاران او درس میگیرند و خاطرات زندگانی و شهادت آنها را سرلوحه زندگی خود قرار میدهند و با تمام وجود، از خود، مایه میگذارند و راه سرخ آنها را تبلیغ میکنند. در مورد دفاع مقدس نیز باید همین وضع حاکم باشد. اثبات حقانیت به تنهائی کافی نیست بلکه تداوم راه و تبلیغ از طریق حرکتهای خودجوش مردمی و ارتباط عاطفی و عاشقانه با شهدا و «شهید زندگی کردن» باید نهادینه شود و البته قرار نیست تمام مردم اینگونه بشوند، در هر عصر و نسل تعداد کسانی که به اردوی شهدا میپیوندند. بسیار کمتر از مخالفین آنهاست و این نیز یکی از سندهای دیگر حقانیت شهداست.
بعضی از نسل سومیها نه فقط در این راستا کاری نمیکنند بلکه حقانیت دفاع مقدس را نیز ناخواسته زیر سؤال میبرند. یکی از دلائل این مشکل این است که سندهای حقانیت ما که در لابلای همین خاطرات و روحیات و تاریخ دفاع مقدس پنهان است به دست این نسل نرسیده و دفاع مقدس ما را مثل تمام جنگهای تاریخ ، و شهدای ما را مانند کشتههای تمام جنگها قلمداد میکند. البته کارهای ارزشمندی در این راستا انجام شده ولی واقعاً جوابگوی نیاز نسل حاضر نیست؛ از طرف دیگر، دشمن، خلاف این خواسته را با تمام قدرت و امکانات تبلیغ میکند و روزبهروز فاصلهها بیشتر میشود و سؤالات انبوه نسل جوان ما بیپاسخ میماند.
لزوم حرکتهای خودجوش بسیجی و عمومی
با توجه به تکلیفی که ما در رابطه با خاطرهنگاری و زندگینامهنویسی برای شهدا داریم، به طور اختصار به چند راهکار عملی برای رسیدن به این هدف اشاره میکنیم:
نباید منتظر باشیم که ادارهای خاص بیاید و خاطرات شهدای ما را بنویسد. ادارات تکالیف و وظائف خود را دارند و نوشتن خاطره برای تمام شهدای گرانقدر ما باید بصورت یک حرکت خودجوش بسیجی و عمومی به مرحلۀ عمل برسد. این وظیفۀ الهی بر دوش ماست و اگر ننویسیم این کار بزرگ و مسئولیت به زمین مانده هرگز عملی نمیشود و این میراث خونین به دست نسل حاضر و آیندگان نمیرسد.
سالهاست جنگ تمام شده ولی جنگی دیگر بدتر از جنگ قبل در عرصۀ فرهنگ و اجتماع آغاز شده که تمام موجودیت و دیانت و هستی ما را تهدید میکند و یکی از راههای مهم مقابله با دشمن، تألیف و نشر خاطرات شهیدانی است که ما امنیت و آسایش و عزت و اعتبار و اقتدار خود را مدیون آنها هستیم و اینک چشم به فعالیت ما دارند و اگر شروع کنیم و برای مقابله با دشمن در سنگر خونین خاطرات آنها قرار گیریم بدون شک ما را یاری میکنند و مجاهدت ما را به ثمر میرسانند.
در تمام خانوادهها افراد با سواد و تحصیلکرده وجود دارند ولی شاید تاکنون راهکارهای اجرائی برای ثبت خاطرات شهدا را نمیدانستند و یا شاید خاضعانه خود را لایق این کار نمیپنداشتند ولی دیگر باید شکسته نفسی را کنار گذاشت و بعنوان انجام یک تکلیف شرعی و ملی وارد میدان شد و امید است این جزوه برای انجام این کار مهم راهگشا و مفید و مؤثر باشد.
شهدا جنگ طلب نبودند ولی در جنگ نابرابری که بر کشور ما تحمیل شد نمیتوانستند ساکت بنشینند و هجوم دشمن را به مرزهای کشور ما تماشا کنند. بعضی از دشمنان آگاه و دوستان ناآگاه، شهیدان را محصول تبلیغات جنگی میدانند و این صفات را نوعی جَوّزدگی به حساب میآورند در حالیکه شهدای گرانقدر و گمنام و مظلوم ما حتی در دوران کودکی و قبل از جنگ نیز این صفات پسندیده را وجود خود داشتند و همین غیرت و پایبندی و عشق و عزتطلبی باعث شد که به جبهه بروند و با پروردگار خویش معامله کنند و به فیض عظمای شهادت برسند و جزو مقربان درگاه الهی قرار گیرند. لذا خاطرهنگاری و زندگینامهنویسی دربارۀ شهدا فقط مخصوص به دوران جنگ نیست بلکه تمام زندگی آن عزیزان ، حتی قبل از تولد و نذر و نیازهائی که برای تولد آنها شده تا زمان شهادت و بعد از آن را نیز که در رؤیاهای صادقه به شهود رسیدهاست در بر میگیرد و همین نکته است که شناختن مجدد شهدا و شناساندن آنها را بر ما واجبتر میکند. بدون شک اگر خوابها و رؤیاهائی که درباره شهدا دیده شده گردآوری شود مجموعهای عظیم از روابط و تجلی آنها در عالم غیب و شهود به ثبت میرسد و این سرچشمۀ ناب عرفانی میتواند بسیاری از تشنگان حقیقت را سیراب نماید.
نکتۀ مهم و قابل ذکر اینکه ما به تعداد شهدا و ایثارگران آن دوران میتوانیم داستان و فیلم و سریال و کتاب خاطرات داشته باشیم و اگر تاکنون یکهزار کتاب و فیلم تولید شده باشد (که نشده) حدود یک هزارم کاری که باید انجام میشده انجام شده و قسمت عمدۀ آن باقی مانده است.
گروههای مؤثر در نوشتن و روایت خاطرات شهدا:
خانودههای محترم شهدا که اطلاعات کاملی از روحیات و زندگی شخصی شهید خود دارند و مهمترین مرجع بشمار میآیند ولی ممکن است اطلاعاتی دربارۀ مبارزات و مجاهدتهای شهید نداشته باشند ویا فقط از همرزمان و همسنگران آنها مطالبی شنیده باشند.
همرزمان و همسنگران شهید که خودشان شهدای زنده به حساب میآیند و بدون شک اطلاعات کاملی دربارۀ فداکاریها و حماسهسازیهای شهدا دارند ولی اطلاعات آنها دربارۀ زندگی شخصی و خانوادگی شهید ممکن است کم باشد.
همبازیهای کودکی، همکلاسیها، هممحلیها، همسفرها و همکاران شهید که ممکن است هیچکدام از دو نوع اطلاعات بالا را نداشته باشند ولی خاطراتی از اخلاق و منشهای اجتماعی و برنامههای شغلی و تحصیلی و ورزشی و معاشرتی شهدا دارند که یکی از قسمتهای مهم و ناشناختۀ خاطرات زندگی هر شهید به حساب میآید.
گروه دیگر، کسانی هستند که جزو هیچیک از گروههای بالا نیستند ولی خاطراتی از شهید شنیدهاند و با شهید یا شهیدان خاصی ارتباط عاطفی و دوستانه دارند و همیشه به زیارت آنها میروند و با آنها درددل میکنند و استمداد میطلبند و خاطراتی از کرامات و عنایات آنها در خواب و بیداری در ذهن دارند یا کراماتی دربارۀ آنها از دیگران شنیدهاند.
و گروه آخر، کسانی هستند که با هیچ شهیدی ارتباط دوستی و خانوادگی نداشتهاند اما در رابطه با شهدا، شعر و قصه و خاطره و قطعه ادبی و نقاشی و خط و عکس و فیلم و غیره دارند و شهدا مهمترین منبع الهام و آفرینشهای هنری و ادبی آنها هستند.
بر اساس این تقسیم بندی که تمام آحاد جامعه را در بر میگیرد موضوعهای زیر قابل تألیف و تدوین است و با توجه با این نکات تمام همشهریان گرانقدر و حقشناس میتوانند دربارۀ آن زندگان جاوید که به مقام «عند ربهم یرزقون» رسیدهاند، خاطرات و احساسات و عواطف خود را بنویسند و از جام شفاعت و سفرۀ ناز و نعمت معنوی شهدا در دنیا و آخرت بهرهمند گردند. انشاءالله
اینک که این فرصت فراهم شده و زمینۀ حضور و فعالیت عاشقانه برای اکثر دوستان و دلدادگان آن معشوقهای ازلی فراهم است هر کدام از ما وظیفه داریم در حد توان خود هر خاطره و حرف و پیامی را که از شهدا داریم مکتوب کنیم و برای آیندگان به یادگار بگذاریم.
از تمام خانوادههای محترم شاهد و کلیه عزیزانی که خاطراتی دربارۀ شهدا دارند تقاضا میشود که هرچه از شهدا می دانند بنویسند تا کل نوشتهها پس از گردآوری و ویرایش و تدوین، بصورت کتاب، با ذکر نام نویسندگان و راویان، در سطح کشور چاپ و منتشر گردد.
موضوعاتی برای ثبت خاطرات شهدا
موضوعات زیر میتواند راهگشای نوشتن خاطرات و مطالبی درباره شهدای گرانقدر و گمنام شهرمان باشد و بدون شک هرکس با خواندن موضوعات زیر مطالب بسیاری را از شهدا بیاد خواهد آورد و اگر دربارۀ هر یک از موضوعات زیر فقط چند سطر نوشته شود تبدیل به کتابی حداقل یکصد صفحهای خواهد شد.
اطلاعات و خاطرات شخصی و خانوادگی شهید
نام و نام خانوادگی شهید و والدین – اسم مستعار شهید - تاریخ دقیق تولد – شهر یا روستای ولادت – مکان تولد (خانه ، بیمارستان) – شهید ، فرزند چندم خانواده است؟ - تعداد برادران و خواهران – علت نامگذاری – در قید حیات بودن پدر و مادر – نذر و نیازها و زیارتها قبل و بعد از تولد – مصادف بودن تولد شهید با ولادت ائمه معصومین(ع) – اتفاقات خاص طبیعی هنگام تولد – مشکلات دوران کودکی – وضعیت اقتصادی خانواده – مشخصات اقلیمی زادگاه شهید – خاطرات دوران کودکی – روحیه جوانمردی و بزرگمنشی در دوران کودکی- بیماریها و جراحی شدن در کودکی و نوجوانی- خاطرات تحصیلی و مدارس دوران تحصیل – عشق و روابط عاطفی و زندگی مشترک – روش آشنا شدن با همسر - تربیت فرزندان- کار و شغل – دوران تحصیل - خاطرات ورزشی – نام دوستان نزدیک شهید - سیمای شهید- مهارتهای فنی – قبولی در دانشگاه – رشته تحصیلی دبیرستان و دانشگاه - فعالیتهای فرهنگی – موضوعات خاص هنری، ادبی مورد علاقه شهید- علاقۀ خاص به شخصیتهای تاریخ اسلام و معاصر- علاقه به مکانی خاص مثل : مسجد، حسینیه ، امامزاده ، مدرسه و غیره – علاقه به شغلی خاص - سوابق علمی ، مدیریتی - ورزشهای مورد علاقه- فعالیتهای مذهبی، سیاسی، اجتماعی و مسئولیتهای قبل از جنگ - موضوعات دیگر
خاطرات مبارزاتی، اجتماعی، سیاسی، نظامی شهید
تاریخ و خاطرات اولین اعزام - عشق به جهاد – پشتیبانی (نیرو، مالی، فرهنگی) – شرکت در مراسم ملی مثل راهپیمائیها، انتخاباتها – پیشقدم بودن در امداد رسانی در حوادث غیر مترقبه مثل سیل ، زلزله و غیره - اطاعت از فرماندهی - تدبیر نظامی و مدیریت - تقید به انجام کامل ماموریت - ابتکار و طرحهای نظامی – تعداد مجروحیتها - خاطرات نحوه مجروحیت - خاطرات بعد از مجروحیت – زمان و مکان اسارت - دوران اسارت - بازگشت از اسارت - ایجاد روحیه در رزمندگان - محبوبیت شهید نزد دیگران - نظارت و سرکشی به نیروهای تحت امر - شرح عملیاتهای شهید (نام ، منطقه ، تاریخ ، نتایج) - خاطرات دفاع و پایداری - سخنرانی شهید - تشویق نیروها - اهمیت دادن به سلامتی نیروها - مهارت نظامی و فردی - بی توجهی به غنایم - فعالیتها و مسئولیتها در دوران دفاع مقدس - مبارزه با گروهکها و فرقههای منحرف و ضاله - آموزش نیروها - کسب اطلاعات علمی و نظامی – قداست لباس جهاد – مهربانی و رئوفت با اسرای دشمن - فعالیتهای پشت جبهه - درک امدادهای غیبی - تمام مناطق عملیاتی که شهید در آنها حضور داشته و تاریخ آنها - موضوعات دیگر
دیانت، اعتقادات، اخلاقیات و روحیات خاص شهید
آرمانهای مذهبی - آرزوهای شهید - عشق به شهادت - شجاعت و ایثار - دوری از خودخواهی و غرور - شهامت و جوانمردی- خصلتهای پهلوانی - تلاش و پشتکار - نظم و انضباط - هوش، استعداد، ابتکار و خلاقیت – توانایی جسمی و رزمی - نظافت و وضع ظاهری - استقامت و پایداری - گذشت و بخشش - تعاون و همکاری - زیرکی و هوشمندی - وطن دوستی – عشق به زادگاه - اهمیت به علم و حرمت علما - هیبت و صلابت - نفوذ و تاثیر کلام - ارتباط با جانبازان و ایثارگران - همت در رفع مشکل دیگران - سعه صدر - حجب و حیا - حسن برخورد - ایثار و فداکاری - ساده زیستی و پرهیز از تجمل - تواضع و فروتنی - دستگیری از ضعیفان - سرکشی از خانواده شهدا - ارتباط خاص با شهدای قبل از خود - اخلاص عمل – حقگوئی و حقجوئی - صداقت و راستگویی - احترام به والدین و آموزگاران و همسایگان و دوستان - محبت و مهربانی - توجه به خانواده - احترام به سادات - ضمانت از دیگران - قناعت و صرفه جویی - مظلومیت شهید - علاقهمندی به خدمتگزاران نظام و روحانیت - مشورت در امور - تقید به حضور بر مزار شهدا - قدرشناسی- غیرت و تعصب دینی - رقت قلب - دقت در حلال و حرام - دقت در حفظ بیتالمال - حمایت از حق و توصیه به آن - صبر و تحمل و توصیه به آن - نزدیکی قول و عمل - پرهیز از گناه - جهاد با نفس - امانت داری - وفای به عهد - راز داری - توکل به خداوند در تمام امور - اصلاح بین دیگران - عشق به ائمه اطهار - اعتقاد به ولایت - نوافل و تهجد و شبزندهداری - ادای دین - عدالت - اعتقاد به معاد - صله رحم - نیکوکاری - تسلیم بودن در برابر امر پروردگار - ذکر و یاد خدا - توجه به امور معنوی - پایبندی به امر به معروف و نهی از منکر - احساس مسؤلیت - تقید و سفارش به حجاب - تقید به نماز - دقت در وقت نماز - تقید به نماز جماعت - مقدمات و مؤخرات نماز - توصیه به نماز - روزههای واجب و مستحبی (در کودکی و دوران دفاع مقدس)- حج - تولی و تبری - عهد و نذر - تقید به مسائل شرعی - دعا و توسل انفرادی - دعا و توسل جمعی - قرض دادن - رعایت آداب مستحب - انس با قرآن- قرائت و حفظ قرآن- اجتناب از مکروهات - توجه به امر ازدواج - حالات معنوی خاص - اوقات فراغت - شوخ طبعی - وقایع خنده دار - تکیه کلامها - موضوعات دیگر
خاطرات شهادت
روز و مکان دقیق شهادت - تاریخ دفن - سن شهید در هنگام شهادت - پیشبینی شهادت - خواب و رؤیای شهادت - اثر شهادت بر دیگران - قدرت روح و کرامات، قبل و بعد از شهادت - خواب و رؤیای دیگران در مورد شهید، قبل و بعد از شهادت - خواب و رؤیای شهید در مورد خودش و دیگران- خاطرات ساعات آخر قبل از شهادت - لحظۀ شهادت و نحوۀ آن- آخرین جملات شهید - آخرین وداع با دوستان - آخرین وداع با خانواده – آخرین ذکر شهید در هنگام شهادت - تشییع و تدفین شهید - خبر شهادت - روابط عاطفی با خانواده و دوستان قبل و بعد از شهادت - اثر شهادت بر حیوانات خانگی - مطلع شدن خانواده از شهادت شهید از طریق عوامل غیر طبیعی - دعاها، مناجاتها، سرودها، شعرها و نوحههای مورد علاقه شهید – شهیدان مفقودالاثر - موضوعات دیگر
آثار بجا مانده از شهید
عکس - نامه - وصیت نامه - نوار های صوتی و تصویری - دیوار نوشتهها - آثار هنری و صنایع دستی - شعر و سرود و داستان - کتاب - تحقیقات علمی - البسه - وسائل عبادی - موضوعات دیگر (لازم است آثار بجا مانده از شهید فقط یادداشت گردد تا در صورت نیاز ، با هماهنگی مرکز از آنها عکس و فیلم گرفته شود).
دربارۀ شهید و شهادت
آثار و ابنیه به نام شهید (مثل خیابان ، مدرسه و غیره ) – وبلاگ یا سایت اینترنتی دربارۀ شهید - شعر و قطعه ادبی درباره شهید و شهادت - نامهای به شهید یا شهدا - گفتگوهای عارفانه با شهید - درددل با شهیدی خاص یا شهدا - پیام از طرف شهید به مردم - بیان آرزوهای شهید - تقاضای شفاعت در دنیا و آخرت - و موضوعات دیگر
توضیحات لازم دربارۀ گروه تحقیق و مصاحبه
شماره مصاحبه : ----- تاریخ : --- مکان : -- منطقه :----- روستا : ------
گوینده خاطره : -- نسبت با شهید :---- نویسندهی خاطره :--- ویراستار :----
اطلاعات کاملی درباره مصاحبه شونده و حالات و احساس او درباره شهید :----
مهمترین پیام و خاطرهی مصاحبه شونده دربارهی شهید مورد نظر و بقیه شهدا
عکسها و وسائل و مدارکی که از خانوده شهید تحویل گرفته شد :-----------
نشانی دقیق محل سکونت و کد پستی خانواده شهید یا مصاحبه شونده :------
تلفن منزل --------------- شماره همراه ----------- ایمیل : ----------
افراد مطلع دیگر : -------- تاریخ مراجعه بعدی و مکان -----------------نقاط ضعف و قوت این مصاحبه ------------- کمبودها -------------------
اسامی اعضای گروه و مسئولیتهای خاص در این مصاحبه :-----------------
بایگانی صحیح، اولین و مهمترین تصمیم
از اولین لحظۀ تصمیمگیری تا آخرین مرحلۀ کار، وجود یک «مرکز» قوی و همدل برای مدیریت و سازماندهی فعالیتها و برنامهها جزو ضروریات است. گاهی این مراکز بصورت رسمی وجود دارند و شما با مراجعه به آنها بر اساس نوع علاقه و مهارت و نیاز مرکز، همکاریتان را شروع میکنید. گاهی ممکن است چنین مراکزی در محل شما وجود نداشته باشند، در این صورت باید با دوستان خود یک گروه تشکیل دهید و خودتان شرح وظایف و حوزۀ عملکرد و برنامههای دیگر را بصورت معقول و منطقی تعیین و تدوین و تقسیم مسئولیت کنید. گاهی نیز بخاطر عدم وجود مرکز یا گروه یا علل دیگر مجبورید بصورت انفرادی روی موضوع مورد علاقۀ خود کار کنید که در این صورت هم باید یک مرکز مدیریت ذهنی برای خود طراحی و تدوین نمائید، یعنی هم بعنوان «مرکز» و هم بعنوان «نیرو» وظائف و تکالیف خود را در مسیر هدف مقدسی که دارید با اطمینان و اعتماد به نفس و قدرت و دقت و شکیبائی، مدیریت کنید.
به هر حال، یک مرکزیت برای هدایت صحیح کارهای شما حتماً لازم است و این مرکز ، چه خودتان باشید و چه گروهتان و چه ادرهای خاص، باید دارای خصوصیات زیر باشد:
مرکز باید با اهداف کوتاهمدت و بلندمدت شما کاملاً آشنا و هماهنگ و همدل باشد.
مدیر مرکز باید فعالترین عضو گروه باشد و قدرت ایجاد انگیزه، هماهنگی، زمانبندی، پشتیبانی، بایگانی، هدایت نیروها و تصمیمگیری سریع و منطقی در تمام امور محوله داشته باشد، از لحاظ فنون ادبی نیز خبره باشد یا از افراد خبره بعنوان مشاور و راهنما استفاده کند.
اگرچه تمام کارهای مرکز مهم و حیاتی است ولی بایگانی صحیح و کلاسهبندی و کدگذاری مصاحبهها و خاطرات و ذخیره کردن آنها و تهیۀ نسخۀ پشتیبان از فایلهای کامپیوتری جزو مهمترین کارهای مدیریت مرکز و همکاران به حساب میآید. به عبارت دیگر، وضعیت بایگانی باید آنقدر صحیح و آسان و سریع باشد که هر محقق و خاطرهنگاری بتواند در کوتاهترین زمان ممکن به دستنوشتهها و نوارهای صوتی و تصویری و سیدیها و فایلهای کامپیوتری دسترسی داشته باشد و در اسرع وقت گمشدۀ خود را بین صدها و هزاران ساعت مصاحبه پیدا کند. رسیدن به این هدف در صورتی ممکن است که مرکز از اولین لحظۀ تصمیمگیری روش بایگانی خود را تعریف و ساماندهی کند، یعنی در اولین مرحلۀ کار به فکر آخرین مرحله باشد، در غیر این صورت، مرکز با حجم زیادی از اطلاعات روبرو خواهد شد که دستیابی به یک خاطرۀ کوچک از بین آنها، مستلزم گوش دادن مجدد به تمام مصاحبهها و خواندن تمام دستنوشتههاست و ممکن است محقق در برخورد با چنین بایگانی بیدر و پیکری انگیزهاش را دست بدهد و کار را رها کند.
وقتی که بحث از بایگانی به میان میآید فوراً عبارت «انبار کردن چیزهای به درد نخور» به ذهن متبادر میشود و فرد «بایگان» را بیتجربهترین و بهدردنخورترین عضو گروه قلمداد میکنند در حالیکه قضیه کاملاً باید برعکس باشد.
نکتۀ مهم دیگر اینکه بایگانی فقط شامل کلاسهبندی و کدگذاری نمیشود، باید محتوای هر دستنوشته و نوار و سیدی بطور خلاصه و مفید نوشته شود. مثلاً اگر یکصد ساعت مصاحبه انجام شده ، تنها شمارهگذاری مصاحبهها و دستهبندی کردن و برچسب زدن روی آنها کفایت نمیکند بلکه باید اطلاعات مهم آنها با استفاده از کلمات کلیدی طوری یادداشت شود که محققین بعدی بدانند که مثلاً خاطرات مربوط به «کرامات شهدا» در کدام نوارها و در دقیقۀ چندم آنهاست و طول زمانی هر خاطره چند دقیقه یا ثانیه است و ... .
فرد بایگان باید به فنون این نوع دستهبندی اطلاعات کاملاً آشنا باشد و افراد گروه را آموزش دهد و فرمهای لازم را تهیه و در اختیار مصاحبهگران بگذارد. اعضای گروه نیز باید هنگام تحویل دادن نوارها و مدارک خود فرم مخصوص را پر کرده باشند و تحویل بایگان دهند و بایگان از پذیرفتن فرمهای ناقص امتناع ورزد و فرمهای کامل را فوراً وراد سیستم کند. منظور از سیستم، فقط کامپیوتر نیست بلکه کل سیستم بایگانی مد نظر است که شامل کامپیوتر هم میشود.
کلمات کلیدی در مصاحبهها و بایگانی
بایگان باید کلمات کلیدی را برای گروه بوجود آورد و معانی و روش کاربرد آنها را به افراد آموزش دهد. (کلماتی که در قسمت «موضوعات» این کتاب آمدهاند میتوانند جزو کلمات کلیدی یا منابع بوجود آورندۀ آنها به حساب آیند.) در هر مصاحبه بصورت طبیعی تعدادی کلمات کلیدی وجود دارد (مثل نام شهید، نام عملیات و منطقۀ جنگی، نام شهر و روستای او، محل شهادت و دفن، نام مصاحبه شونده و مصاحبهگر وغیره) امّا کلماتی دیگر نیز هستند که مصاحبهگر باید آنها را بشناسد و در گزارش خود یادداشت نماید. بعنوان مثال یک خاطرۀ کوچک دربارۀ «ساده زیستی شهید» میتواند به کلمات کلیدی «ولایت، عبادت، صرفهجوئی، پارسائی، احساس مسئولیت نسبت به بیتالمال و ...» نیز مرتبط باشد که مصاحبهگر باید آنها را یادداشت نماید و تحویل بایگان دهد و بایگان باید با استفاده از همین کلمات کلیدی اطلاعات بایگانی خود را تکمیلتر و «بهروزتر» کند تا استفادهکنندگان بعدی مجبور نباشند برای استخراج یک خاطره ساعتها وقت خود را صرف گوش دادن به تمام نوارها و خواندن دستنوشتهها کنند.
قطعاً ذوق و سلیقه و مهارت و مدیریت بایگان و مدیر مرکز و دقت نظر مصاحبهگران میتواند این کار بزرگ را در آغاز راه و تداوم آن به نحو احسن عملی کند و نهایت بهرهبرداری را در کوتاهترین زمان و سریعترین روش، میسر و فراهم سازد و اگر فرد به تنهائی ، کار مرکز و بایگان و مصاحبهگر و نویسنده را انجام میدهد نباید وقت مردۀ خود را صرف بایگانی کند بلکه باید برای این موضوع بسیار مهم وقتی خاص اختصاص دهد و نپندارد که استفاده کنندۀ اطلاعات او، تنها خودش است بلکه سیستم بایگانی خود را طوری تنظیم و تعریف کند که هر فرد با وارد شدن به آن و خواندن «اصول بایگانی او» فوراً به نکات مورد نظرش دست یابد.
راهکارهای عملی برای خاطرهنگاران عزیز
شهید خاصی را انتخاب کنید و از او برای نوشتن خاطراتش کمک بخواهید و صواب اینکار را به سالار شهیدان (ع) و شهدا و اموات مورد نظر هدیه نمائید. مطمئناً اگر در این رابطه نذر و نیازی هم داشته باشید ، ارتباط معنوی شما بیشتر و بهتر و مؤثرتر خواهد شد. وقتی که شهیدی را انتخاب کردید مطمئن باشید که او شما را انتخاب کردهاست.
امروزه، عکس و نام بعضی از شهدا در مکانهای مختلف وجود دارد (مثلاً شهیدان یک گروه مقاومت، یک مسجد، یک دانشکده، یک اداره، یک مدرسه، یک حوزه علمیه، یک کارخانه، یک هیئت مذهبی و غیره) در چنین مواردی لازم است خاطرهنگاران عزیز نسبت به نوشتن زندگینامه و خاطرات شهدای گرانقدری که نام و عکس آنها همیشه در معرض دید آنهاست، بیتفاوت نباشند و با تشکیل گروههائی نسبت به خاطرهنگاری آن شهدا اقدام کنند و حقی را که آن شهدا بر گردن آنها دارند ادا نمایند. حتی ممکن است شما در کوچه و خیابانی زندگی کنید که به نام مقدس یک شهید نامگذاری شده باشد. این موضوع نیز میتواند سرچشمه تحقیق در زندگی او قرار گیرد.
فرض میکنیم شما هیچ فردی را برای مصاحبه سراغ ندارید و میخواهید کاری ارزشمند از خود به جا بگذارید؛ اگرچه معمولاً چنین فرضی درست نیست و تمام علاقمندان، منابع بسیاری برای مصاحبه سراغ دارند ولی به چند طریق میتوانید این منابع را مشخص کنید و به دست آورید. از طریق حضور در گلزارهای مطهر شهدای هر شهر و روستا و آشنا شدن با خانوادهها و دوستان شهید و هماهنگی با آنها. از طریق مراجعه به مراکز بسیج و بنیاد شهید و سپاه و بنیاد جانبازان و معرفی خود و تقاضای همکاری که بهتر است شروع کار مکتوب باشد. از طریق بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس که در هر شهر نماینده یا رابط دارد و اگر هم نباشد از طریق تلفن 118 یا 3333333 (با کد همان شهر) میتوانید تلفنها را به دست آورید و هماهنگیهای لازم را برای جلسات حضوری و راهکارهای عملی بعمل آورید.
اگرچه بصورت انفرادی هم میتوانید اینکار را انجام دهید ولی بهتر است با دوستان خود گروه کوچکی تشکیل دهید و برنامهریزی و تقسیم مسئولیت کنید. به عبارت دیگر، بهتر است دیگران را نیز در این سفرۀ پر برکت و رحمت الهی شریک کنید.
اگر با یک مرکز همکاری میکنیدبرای ارتباط اولیه با خانوادههای معظم شهدا، با آن مرکز هماهنگی کنید تا مقدمات کار فراهم شود و کارهای موازی صورت نگیرد.
اولین کار، جمع آوری نام کسانی است که در رابطه با شهید مورد نظر، خاطرات و اطلاعاتی دارند. مصاحبۀ شما از همین جا شروع میشود و نباید هیچ اطلاعاتی را از دست بدهید.
قبل از برگزاری مصاحبه حتماً یک نسخه از این جزوه (و موضوعات زیر) را در اختیار کسانی که قرار است مصاحبه شوند قرار دهید و همیشه موضوع خاص جلسه را معین کنید.
قرار نیست در عرض یک شب ، تمام خاطرات و زندگینامۀ شهید نوشته شود، حداقل سه ماه از وقت خود را وقف شهید مورد نظر کنید و طوری برنامه ریزی نمائید که به درس و کار شما لطمهای وارد نشود. اگر هر روز یک صفحه دربارۀ یکی از موضوعات زیر بنویسید در عرض سه ماه، یک کتاب کامل از زندگی و خاطرات آن شهید ، آمادۀ انتشار، خواهید داشت.
از آنجا که بسیاری از مصاحبه شوندگان احتمالاً با گروههای دیگر هم قرار ملاقات دارند سعی کنید از وقتی که به شما اختصاص داده شده نهایت استفاده را بنمائید.
اگر برنامهریزی شما درست انجام شده باشد، میتوانید حتی بصورت تلفنی هم اطلاعاتتان را بگیرید و نیازی نیست حتماً جلسۀ مصاحبه برگزار گردد. این نکته بیشتر برای مصاحبه شوندگانی که در روستاها و شهرهای دیگر زندگی میکنند حائز اهمیت است ولی قبلاً باید این جزوه به دست آنها رسیده باشد. از تلفن ستاد نیز برای این منظور میتوانید استفاده کنید. در بعضی موارد، حتی میتوانید سؤالات خود را مکتوب کنید و برای آنها بفرستید تا کتباً پاسخ دهند.
اگر بعضی از اصطلاحات و نامهای اشخاص و مکانها برای شما تازگی دارد و شما تلفظ و املای صحیح و معنای آنها را نمیدانید زیر آنها خط بکشید و دوباره بپرسید و اگر لازم شد آنها را در پاورقی را توضیح دهید.
برای تهیه و تدارک مکان مصاحبه با مرکز هماهنگ کنید تا یکی از مکانهائی که برای اینکار در نظر گرفته شده در اختیار گروه شما قرار گیرد.
خاطرهها را یک خط در میان و با رعایت حاشیۀ کاغذ از چهار طرف، با خط خوانا بنویسید، صفحات و مصاحبهها و خاطرات را نیز شماره گذاری کنید و تمام اطلاعات اولیه را بالای هر برگ درج نمائید.
اگر از خانوادۀ محترم شهید ، عکس و دستنوشته و وصیتنامه و آثار دیگری از شهید تحویل میگیرید حتماً «رسید» بدهید و زمان بازگرداندن آنها را دقیقاً مشخص نمائید و نهایت دقت را در حفظ آثار به عمل آورید.
شهدا در بسیاری از موضوعات زیر مشترک بودند ولی در ظواهر زندگی تفاوتهائی با هم داشتند. هدف از نوشتن این خاطرات گردآوری تمام نکات مشترک و متمایز است. نباید گفته شود که مثلاً : همۀ شهدا اهل نماز اول وقت بودند پس نیازی نیست که ما این را بنویسیم؛ بلکه باید یک یا چند خاطره در مورد موضوع خاص نوشته شود. پس از کامل شدن یک موضوع به موضوعات دیگر بپردازید.
در تمام موضوعات باید به مصداق اشاره شود، مثلاً اگر دربارۀ «مهربانی» صحبت میشود نباید فقط بگوئیم که «او خیلی مهربان و با محبت بود» بلکه باید خاطرهای بعنوان نمونه از «مهربانی شهید» نوشته شود. در تمام موضوعات زیر باید این نکته رعایت شوند.
خاطرهها نباید حتماً طولانی باشند، گاهی اوقات یک خاطرۀ خوب چند سطری (اگر خوب نوشته شود) مؤثرتر و زیباتر از یک خاطرۀ طولانی است که خوب نوشته نشده باشد.
در نوشتههای شما نباید حتماً ترتیب موضوعات زیر رعایت شود ؛ شما میتوانید این ترتیب را به هم بزنید و روی هر موضوعی که مصاحبه شونده آمادگی و تمرکز بیشتری دارد صحبت شود و خاطرهها را همانگونه که گفته میشوند یادداشت کنید سپس (ضمن رعایت امانتداری) با ذوق و سلیقۀ خود آنها را بازنویسی و بازسازی کنید.
با توجه به کمبود امکانات مربوط به ضبط صدا و تصویر، در مصاحبهها نیازی به این وسائل خاص ندارید، البته این وسائل برای مصاحبه ضروری هستند ولی قانون مصاحبه این است که اگر از وسائل سمعی و بصری هم استفاده شود حتماً همراه با ضبط صدا و تصویر شما باید مطالب مهم را بنویسید و هرگز این نوشتن را به وقت دیگری موکول نکنید.
سعی کنید از بیان مطالب پراکنده و غیر مرتبط جلوگیری شود و جلسه را به سمت هدفی سوق بدهید که به پاسخهایتان دست بیابید.
اگرچه تقریباً دویست موضوع فوق (و بلکه بیشتر) در رابطه با هرکدام از شهدای بزرگوار ما قابل تحقیق و نگارش است اما اگر هر خاطرهنگار بتواند (علاوه بر نگارش زندگینامۀ یک شهید) حداقل دربارۀ یکچهارم این موضوعات خاطره ثبت کند به حد مطلوبی رسیدهاست و البته هرچه بیشتر، بهتر.
تمام خاطرات ریز و درشت و مهم و غیرمهم را یادداشت کنید چون هر کدام از اینها میتواند دریچهای به سمت دنیای پنهان و فراموش شده آن شهید باز کنند و علاوه براین، ممکن است در داستاننویسی و فیلمسازی به درد بخورند.
دربارۀ بعضی از شهدا ، به دلائلی خاص (از جمله فرماندهی یا مسئولیتهای دیگر) خاطرههای زیادی وجود دارد مثلاً اکثر پرسنل یک لشکر خاطرات بسیاری از فرماندۀ خود دارند ولی خاطرات بسیاری از شهدا فقط محدود به همرزمان و همسنگران آنها میشود که شاید دسترسی به آنها هم به لحاظ سکونت در شهرهای دیگر آسان نباشد ولی تمام خانوادهها و اقوام و دوستان و مردم هر شهر و روستا و محله شهید خودشان را میشناسند و خاطراتی از زندگی عادی و نحوۀ معاشرت او در جامعه دارند و از آنجا که لحظه لحظۀ زندگی هر شهید ارزشمند است و میتواند بهترین الگو برای جامعه باشد لذا در ثبت خاطرهها نباید فقط به خاطرات جنگی اکتفا شود بلکه هر خاطرهای که از آن عزیزان در ذهن خانواده و مردم است باید به طور کامل ثبت گردد.
در مورد خاطرات نکته دیگری که باید مد نظر قرار دهید (و بپرسید) زمان و مکان و فضای خاطره و نام شاهدین دیگر و حتی موقعیت سیاسی و اجتماعی آن خاطره است. وقتی که خاطرهها با این عناصر آمیخته میشوند واقعیتر و خواندنیتر جلوه میکنند و حتی محققین دیگر نیز میتوانند بر اساس این اسمها و تاریخها و مکانها و تطبیق آنها با تاریخ انقلاب اسلامی به نکات پنهانتری در مورد دفاع مقدس و شهدا و ایثارگران پیببرند.
همکاران، باید حداقل اصول نگارش صحیح را بدانند.
مصاحبهگر باید مدیریت و قدرت روحی برای انجام مصاحبه داشته باشد.
بعد از نوشتن خاطرات، حتماً یکبار آنها را برای راویان بخوانید تا اگر نکاتی قابل حذف و اضافه باشد گوشزد نمایند.
از آنجا که خاطرات شهدا، در هر حد و مقیاسی، با ارزش هستند، این ارزشمندی را به فرد مصاحبه شونده منتقل کنید تا بیشتر تشویق و ترغیب شود.
اگر نمیتوانید به مصاحبه بروید میتوانید به مصاحبههای ضبط شده گوش بدهید ولی حتماً یکبار دیدار با خانواده شهید و مصاحبه شونده را در برنامه خود داشته باشید.
راویان معمولاً گزارش حادثه را روایت میکنند ولی شما باید خاطره بنویسید و خاطره شما همان گزارش حادثه است ولی با زبانی هنرمندانه و جذاب و سالم (از لحاظ دستوری)
هر ذهنی طبیعتاً سبک خاصی را میپسندد. شما پیرو سبک خودتان باشید هرچند هیئت داوران و شورای بررسی، سبک شما را نپسندند. سعی کنید به جای تقلید از سبک و سیاق دیگران، مؤلف باشید و آنچه را در ذهن و دل دارید با سادهترین روش بنویسید. بدون شک، تمام نوشتههای شما عزیزان، مجدداً ویرایش و بازنویسی خواهند شد، لذا نگران این نباشید که ممکن است غلطهای املائی و انشائی در نوشتههای شما وجود داشته باشد.
و حرف اول و آخر اینکه: از خود شهید برای بهتر شدن و واقعیتر شدن خاطرات او کمک بگیرید و مطمئن باشید که در خواب و بیداری شما را به سرمنزل مقصود خواهند رساند و قدر کار خود را بدانید چون اهمیت و فضیلت زنده نگه داشتن نام و یاد شهدا کمتر از خود شهادت نیست.
تقسیم بندی همکاران این طرح
اول: کسانی که فقط مصاحبه انجام میدهند و خلاصه آن را مینویسند.
دوم: کسانی که علاوه بر مصاحبه، خاطرات را نگارش و ویرایش میکنند.
سوم: نویسندگانی که با استفاده از منابع اول و دوم، خاطرات را تبدیل به داستان و رمان و نمایش و سناریو میکنند و یا آنها را برای چاپ آماده مینمایند.
طبیعتاً تعداد اعضای هر گروه به ترتیب کم میشود و در مورد سوم انگشتشمار میگردد و شاید در زمان ما هم زندگی نکنند. اگرچه گروه سوم، مهمترین کار را انجام میدهند و هدف ما این است که تمام همکاران به چنین قدرتی دست یابند ولی نقش گروههای اول و دوم هم بسیار حیاتی و تعیین کننده است. در اصل، اگر دو گروه نخست کارشان را خوب انجام ندهند، گروه سوم منابع خوب و معتبری در دسترس نخواهند داشت.
نکته دیگر اینکه گروه سوم بخاطر مهارتی که در نویسندگی دارند نیازی به آموزش ما ندارند ولی در هر حال نیاز به منابع غنی و صحیح خواهند داشت و این منابع را باید گروههای اول و دوم با طرح سؤالات مناسب تهیه کنند. البته اگر گروه دوم، با شرکت در کلاسهای نویسندگی و خاطرهنگاری و همچنین با تمرین مداوم، دارای مهارت کافی شوند میتوانند نقش مؤثرتری در تهیه مصاحبهها و تبدیل آنها به خاطره و داستان داشته باشند چون شخصاً مصاحبه را انجام دادهاند و حال و هوای مصاحبه را در یاد و خاطر دارند و به راحتی میتوانند حسگیری کنند و احساس خود و مصاحبه شونده را در نوشتههایشان القا کنند، در حالیکه گروه سوم ممکن است از چنین فضائی محروم باشد. البته گروه چهارمی هم در این طرح و برنامه نقش اساسی دارند که بعنوان «مرکز» عمل میکنند و کارهای تدارکاتی و ستادی و هماهنگی و بایگانی را بعهده دارند که البته باید آموزش کافی در مورد کار و مسئولیت خود دیده باشند.
دو هدفِ کاربردی
این برنامه دو هدف کاربردی را دنبال میکند:
1- انجام مصاحبه 2-خاطرهنویسی بر اساس مصاحبهها
هدف اول اصل است ولی اگر هدف دوم از آن منتج شود، پرثمر است. لذا مصاحبهگران باید طوری برنامهریزی کنند که از هر مصاحبۀ یکساعتی، حداقل ده خاطره کوچک و بزرگ بیرون بیاورند.
اگر مصاحبهگر قادر به نگارش و ویرایش نیست باید با وسائل صوتی مطمئن کل مصاحبه را ضبط کند و در شروع مصاحبه نکات مهم را شامل تاریخ، مکان، زمان، نام مصاحبه کننده و نام مصاحبه شونده و موضوع را بیان کند.
سپس همزمان با ضبط، نکات کلیدی مصاحبه را بنویسد و ضمن هدایت مصاحبه به مسیر دلخواه حداقل یک برگه در مورد کل مصاحبه پر کند و تحویل مرکز دهد.
این برگه باید شامل اطلاعات زیر باشد: شماره مصاحبه ، تاریخ ، مکان ، مصاحبه شونده ، همراهان ، موضوع مصاحبه، تعداد خاطرهها در این مصاحبه ، تاریخ تحویل ، تحویل گیرنده، و یک یا چند جمله درباره هر خاطره .
بر اساس این اطلاعات، گروه ویرایش و نگارش میتوانند امکان دستیابی سریع به منابع داشته باشند.
اما هدف مطلوب این است که مصاحبهگر پس از انجام مصاحبه خودش قدرت نگارش و ویرایش داشته باشد و خاطرات را از دل آن مصاحبه بیرون بکشد و کار خود را به دوش دیگران نگذارد.
انواع هدفهای معنوی و بهترین هدف
جمعآوری خاطرات دفاع مقدس میتواند اهداف زیر را پوشش دهد و هر کس ممکن است یک یا چند هدف زیر را در نظر داشته باشد: روایت صحیح تاریخ ، اثبات حقانیت دفاع مقدس- ادای تکلیف ملی و دینی - پیدا کردن سوژههای مناسب برای آفرینشهای ادبی و هنری - بهرهمندی از عنایات و کرامات شهدا- تسلای خاطر بازماندگان و همدلی با آنها - یارگیری برای نظام مقدس جمهوری اسلامی - رفع بیکاری و تنوع و تمرین - عشق پاک و بیشائبه به فضلیتها و خوبیها.
اینکار با هر کدام از هدفهای بالا انجام بگیرد (حتی اگر از سر بیکاری و تنوع و تمرین هم باشد) مفید و با ارزش است چون حوزه معرفت شهدا جزو مطهرات روحی است و هر کس با هر هدفی وارد این حوزه مطهر شود، روحش تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و صعود از نردبان معرفت را آغاز خواهد کرد ولی هر کسی در این مصاحبهها همان چیزی را پیدا میکند که دنبال آن میگردد.
مثلاً اگر ده نفر (هر کدام با یکی از اهداف بالا) با یک نفر مصاحبه کنند قطعاً به ده نتیجه مختلف خواهند رسید.
هدفی که ما را وارد مصاحبه میکند، بسیاری از عوامل دیگر را نیز تعیین میکند. این هدف است که سؤالات را مطرح میسازد و تا گمگشته نهائی را نیابد دستبردار نیست. هر چه هدف کوچکتر باشد گمگشتههای کوچکتری دارد (یا اصلاً گمگشته ندارد.) ولی هر چه هدف بزرگتر و متعالیتر باشد به «گنجهای مخفی» مهمتری دست پیدا میکند و ارزش یافتههایش ماندگارتر و والاتر خواهد بود. به عبارت دیگر، شهدا با خداوند معامله کردند و خونبهای آنها خود حضرت حقتعالی است. کسی که با این هدف وارد مصاحبه میشود، بزرگترین گنج هستی را در لابلای آن خاطرات پیدا خواهد کرد و به اعتبار اینکه «چون که صد آمد نود هم پیش ماست» به اهداف دیگر هم دست مییازد. پس در انجام مصاحبهها، باید سعی کنیم هدف خود را آنقدر متعالی کنیم که به چیزی جز جلب رضایت خداوند و دوست شدن با او و اولیای او قانع نباشیم.
تفاوتهای ساختاری انواع ادبی
مصاحبه و خاطره و داستان و قطعه ادبی و گزارش تفاوتهای ساختاری با هم دارند و نمیشود این قالبها را به جای یکدیگر بکار برد، هرکدام از اینها اصول و معیارها و قوانین و ارزشها و محدودیتهای مخصوص به خود دارند. اگر شما قصد مصاحبه دارید باید تمام مصاحبه را بنویسید و دیگر نمیتوانید چیزی را کم یا زیاد کنید ولی اگر قصد خاطرهنگاری دارید باید کل مصاحبه را تبدیل به دهها خاطرۀ کوچکتر کنید. در تبدیل مصاحبه به خاطره میتوانید (و باید) از ذوق و سلیقه و استعداد خود کمک بگیرید و فضاهای مورد نیاز را ترسیم کنید. مثلاً اگر در مصاحبه گفته شود که «شهید در یک شب بارانی به یک نفر کمک کرد» شما باید فضای آن شب را (که شامل صداها، رنگها، پسزمینهها، شخصیتها ، و حتی خیالات میشود) ترسیم کنید و خاطره را (در زاویه دید اول شخص یا سوم شخص) بازسازی نمائید. ضمناً بعضی از خاطرهها شبیه به داستانند یعنی گره و اوج و انتظارآفرینی و گرهگشائی دارند ولی بسیاری از خاطرات هیچکدام از این خصوصیات داستانی را ندارند و فقط یک روایت ساده از یک اتفاقند، در هر حال نیازی نیست که حتماً به خاطرهها رنگمایۀ داستانی بدهیم. اما اگر شما این اصول را بلد نیستید میتوانید خاطرهها را همانگونه که روایت میشوند یادداشت نمائید و سپس آنها را به کسانی که در این زمینهها تجربه و تخصص دارند بدهید تا اگر لازم شد تبدیل به داستان و رمان شوند، البته کلاسهای مختلف نویسندگی نیز وجود دارد که علاقمندان میتوانند از آنها استفاده کنند.
خاطرهها را همیشه به روایت «سوم شخص» ننویسید
در خاطرهها اگر گوینده دربارۀ خودش صحبت کند از روایت «اول شخص» استفاده کرده و اگر درباره فردی دیگر صحبت کند روش «سوم شخص» را روایت میکند. در خاطرههائی که مربوط به شهداست معمولاً از روش «سوم شخص» استفاده میشود، اما شما میتوانید با تکنیکی خاص هر دو روش را با هم تلفیق کنید. یعنی بعد از شنیدن خاطره، خودتان را به جای راوی خاطره بگذارید (و از روش اول شخص استفاده کنید) و داستان و خاطره شهید را (به روش سوم شخص) روایت کنید. در پایان خاطره هم نام واقعی راوی خاطره را بنویسید.
هر کدام از روشهای بالا، معایب و محاسنی دارند که برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید، به کتب داستاننویسی مراجعه کنید.
تقسیمبندی مصاحبهها (بر اساس محتوا و سبک)
1 – بر اساس محتوا
مصاحبهها با توجه به محتوا و ماهیت موضوع تقسیمبندیهای مختلفی دارند که مجال شرح و بسط آنها در این مقال نمیگنجد ولی برای آشنائی همکاران بطور اختصار میتوان به انواع زیر اشاره کرد: (با حذف کلمات تخصصی)
پرسش از افراد صاحبنظر دربارۀ مسائل علمی و تخصصی
پرسش از افراد برجسته دربارۀ مسائل غیر مرتبط با رشتههای آنها
پرسش از یک مسئول دربارۀ حوزۀ وظایف و عملکرد او (به منظور نقد عملکرد او و یا کسب اطلاعات بیشتر)
پرسش از مردم دربارۀ عملکرد یک مسئول یا سازمانی خاص
پرسش از افراد خاص و عام دربارۀ مسائل حال و آینده و گذشتۀ موضوعات مختلف یا یک موضوع خاص
پرسش از افراد خاص و عام دربارۀ زندگی و خاطرات شخصی خود آنها
پرسش از افراد خاص و عام دربارۀ زندگی و خاطرات شخصی دیگران
پرسش از افراد خاص و عام دربارۀ مسائل گذشتۀ یک موضوع و ماجرا
با توجه به هدفی که گروه خادمین شهدا دنبال میکند معمولاً سه روش آخر مناسبتر و کاربردیتر است.
2 – بر اساس سبک
سبک و شکل مصاحبهها نیز بر اساس اهداف و ذوق و سلیقۀ مصاحبهگر و مقتضیات زمان، به روشهای مختلف قابل تقسیم است (با حذف کلمات تخصصی) و بطور اختصار، به شرح زیر:
مصاحبه بر اساس سؤالات از قبل تنظیم شده
انجام مصاحبه از نقطۀ دلخواه مصاحبه شونده
انجام مصاحبه از نقطۀ دلخواه مصاحبهگر
شروع مصاحبه از اول ماجرا و ادامه تا آخر
شروع مصاحبه از آخر ماجرا و ادامه تا اول
شروع مصاحبه از مهمترین نقطۀ ماجرا و ادامه به اول و آخر.
انجام مصاحبه با اولین سؤال مرتبط (و یا غیر مرتبط) و تداوم آن با سؤالاتی که از جواب اول به دست میآید.
انجام مصاحبه با سؤالات غیرمرتبط و پراکنده در موضوعات مختلف به منظور دریافت پاسخهای کوتاه
انجام مصاحبه با سؤالات مرتبط به منظور دریافت پاسخهای تحلیلی و تشریحی
انجام مصاحبه با سؤالاتی که از قبل طراحی و به مصاحبه شونده ابلاغ شدهاست
در این حیطه نیز تمام سبکها مفید و مؤثرند و هر کدام با هدفی خاص تطابق دارند و در موارد خاصی نیز به کار گرفته می شوند.
روشهای مختلف زندگینامهنویسی و خاطرهنگاری
خاطرات پراکنده
بعضی وقتها، شما دنبال خاطرات پراکنده از زندگی یک شخص یا یک گروه هستید و مهم نیست که آن خاطرات با هم ارتباط داشته باشند ولی گاهی اوقات شما به دنبال بازسازی زندگی یک شهید هستید و باید در هر مصاحبه قطعههای گمشدۀ زندگی او را پیدا کنید و کنار هم بچینید تا کل داستان زندگی او (بصورت تقریبی) شکل بگیرد.
از آنجا که بسیاری از والدین شهدا نیز به شهدا پیوستهاند و در جوار رحمت الهی آرمیدهاند شاید به دست آوردن زندگی کامل یک شهید، دیگر ممکن نباشد ولی هنوز کسانی هستند که خاطرات پراکندهای از آن عزیزان در ذهن دارند. در چنین مواردی باید هر خاطرهای را ثبت و ضبط کرد و همان چیزی را که وجود دارد حفظ نمود.
بازسازی و بازنویسی صحنههای یک عملیات
گاهی ممکن است شما با هدف بازسازی یک عملیات بزرگ یا یک عملیات شناسائی کوچک وارد عرصۀ تحقیق و مصاحبه شوید. قطعاً در این عملیاتها، افراد بسیاری نقش داشتهاند که خاطرات هرکدام از آنها قسمتی از کل ماجرا را تشکیل میدهد و تکمیل میکند، لذا باید طوری برنامهریزی کنید که قسمتهای تکراری، دوباره تکرار نشوند و با استفاده از سرنخها و کلیدهائی که در مصاحبههای قبلی بیان شدهاند، دنبال قسمتهای مورد نظر بگردید و سؤالات جدید را بر اساس آنها تنظیم نمائید و بدیهی است که در کار بازسازی عملیاتها ، یک نفر نمیتواند به هدف مطلوب برسد بلکه یک گروه بزرگ باید طی برنامههای سازماندهی شده، کارها و وظائف را تقسیم کند و اجرای هر قسمت را بعهده گروههای کوچکتر بگذارد.
مثلاً شما شنیدهاید که یک گروه از رزمندگان شهر شما در یک عملیات نفوذی شرکت داشته و حماسه آفریدهاند که بعضی از اعضای آن گروه شهید شدهاند و عدهای دیگر مجروح شده یا سالم برگشتهاند. شما باید با اعضای گروه خود مشورت و هدف نهائی را تعیین کنید و به سراغ اولین راوی بروید و هدف دقیق خود را با او در میان بگذارید. او در حد خود اطلاعاتی در مورد زمان، مکان، افراد، امکانات، محدودیتها و مشکلات آن عملیات را با شما در میان میگذارد و سرنخهای بسیاری به شما میدهد. پس از این باید طرح اولیۀ تحقیق یا داستان را بریزید و ببینید چه قطعههائی از آن داستان ناقص است یا تکمیل نشده و چه قطعههائی نیاز به مصاحبه مجدد دارند یا ندارند. بر این اساس هدف مصاحبههای بعدی نیز روشن میشود و شما هر بار به قسمتی از اطلاعات گمشده خود دست مییابید. پس از دریافت تمام اطلاعات، میتوانید شروع به بازسازی عملیات و بازنویسی خاطرهها کنید و البته باید چندین ماه روی این کار وقت بگذارید.
پس از اتمام داستان یا گزارش، اگر ممکن است تمام راویان را دعوت کنید و یکبار کل داستان یا گزارش یا خاطرهها را برای آنها بخوانید تا حذف و اضافههای احتمالی صورت گیرد و پس از این مرحله باید نوشته خود را به ویراستار بدهید تا مشکلات زبانی و دستوری و هنری آنرا حک و اصلاح نماید.
بازسازی و بازنویسی زندگانی یک شهید یا ایثارگر
اما اگر میخواهید زندگانی یک شهید را بازسازی کنید باید به تمام موضوعاتی که به او مرتبط میشود دست پیدا کنید و هر بار، باید در جهت هدف مشخص و قطعههای گمشدهای که دنبالشان میگردید مصاحبه را پیش ببرید. در این خصوص، اگرچه اوج زندگی آن شهید، مرحله شهادت اوست ولی تمام اطلاعات مربوط به زندگی عادی او نیز مورد نیاز است که حتی ممکن است با زندگی و ازدواج پدر و مادر او و اجداد او نیز مرتبط باشد و خواب رؤیاهای صادقۀ پس از شهادت تاکنون را نیز در برگیرد. موضوعاتی که در این کتاب ذکر شده میتواند کلیدهای مناسبی برای بازسازی زندگی هر شهید گرامی باشد.
وقتی که مصاحبهای را شروع میکنید آنها به درستی نمیدانند که شما چه میخواهید و به دنبال چه میگردید، لذا ممکن است مطالب تکراری را برای شما بازگو کنند. شما باید مصاحبه را در جهتی که میخواهید پیش ببرید و با طرح سؤالاتی که از دل صحبتهای آنها بیرون میآورید به سمت خاطرات ناب بروید.
شما حتی اگر قصد دارید زندگینامۀ یک فرد زنده را روایت کنید و خود او یکی از منابع مصاحبه باشد نباید توقع داشته باشید که او همه چیز را (یکجا) در اختیار شما بگذارد بلکه این شما هستید که باید خاطرات و حرفهای او را بیرون بکشید و بنویسید. برای اینکار باید کل زندگی او را به قسمتهای کوچکتر تقسیم کرد (مثلاً سی قسمت) و در هر جلسه فقط یک موضوع را مورد تحقیق و مصاحبه قرار دهید.
ثبت برجستهترین خاطرات شهید
بعضی وقتها ممکن است شما به جای پرداختن به زندگی یک شهید، مایل باشید که فقط خاطرههای آن شهید و شهدای دیگر را مثلاً فقط درباره نماز و پایبندی آنها به مسائل شرعی جمعآوری کنید و یا فقط خوابهائی که در رابطه با آنها دیده شده جمع نمائید. در هر صورت شما با تعیین هدف مشخص میتوانید بهتر و سریعتر به سر منزل مقصود برسید.
اگر چه تمام خاطرات مربوط به شهدا و ایثارگران باید جمعآوری شوند و هر کدام از خاطرهها به جای خود اهمیت دارند ولی روی چند موضوع باید بیشتر، وقت گذاشته شود: غیرت دینی، از خود گذشتگی (که البته با «از جان گذشتگی» تفاوت بسیار دارد)، ایمان قلبی به مبدأ و معاد، کرامات، ایمان به دفاع مقدس و اطاعت از ولایت.
اگر بیشتر موضوعات را «جسم» تلقی کنیم موارد بالا «روح» آنها هستند و مردم تشنه این نوع خاطراتند. اگر خاطرات عادی، آمیخته به این «روح» نشود از حلاوت و طراوت و ماندگاری و تأثیرگذاری برخوردار نخواهند بود در ضمن سندهای حقانیت رزمندگان جبهههای حق علیه باطل نیز در همین نوع خاطرات پنهان شده و گرد غربت میخورند.
کلیدهای حل معمای شما
معمولاً وقتی که درباره شهیدی صحبت میشود به ما میگویند: فلانی خیلی خوب بود، خیلی با محبت بود، خیلی ایثار و ازخودگذشتگی داشت، خیلی مقید به مسائل مذهبی بود و این نکات برای اکثریت شهدا مصداق دارد ولی شما باید روی کلمه «خیلی» حساس باشید. وقتی که مصاحبهشونده کلمۀ «خیلی» را به زبان میآورد مطمئناً خیلی خاطره و حرف درباره همان موضوع دارد. این «خیلیها» کلیدهای حل معمای شما هستند. بگذارید تمام این «خیلیها» را بگوید و شما یادداشت کنید. وقتی که حرفهای او تمام شد به سراغ آن «خیلی» اول بروید، چون او در ذهن خودش، آن «خیلیها» را ناخودآگاه اولویتبندی کرده است. سپس به سراغ «خیلیهای» بعد بروید. مثلاً او گفته که: فلانی خیلی مهربان بود شما بگویید: با والدینش چگونه بود؟ نگوئید یک یا چند نمونه مثال بزن چون ذهن طرف را برای بازیابی و بازسازی خاطرات، مشوش خواهید کرد. بعد از ذکر نمونه اول میتوانید بپرسید: نسبت به دوستان و غریبهها چگونه بود؟ حتی نسبت به حیوانات و گیاهان چگونه بود؟ مطمئناً این جویبار کوچک سؤالات ریز و دقیق، شما را به دریایی از معارف میرساند. فکر نکنید که فرد مصاحبه شونده، تمام خاطراتش را برای شما آماده و کلاسهبندی کرده و به محض تقاضا، در اختیارتان میگذارد. این شما هستید که باید از دل مصاحبه ، خاطرات را بیرون بکشید.
با ذکر خاطراتی از شهدای گرانقدر زرقان، نام خود را در دفتر ارادتمندان و عاشقان شهدا ثبت کنید.
اسامی شهدای بزرگوار شهر زرقان و تاریخ شهادت آنها
کلیه تاریخها بر اساس سنگ آرامگاه شهیدان یادداشت شده است.
الف - شهدای گرانقدر محلۀ شهریار (3 شهید)
- شهید محسن مهدی علمدارلو 14/6/65
- شهید فرود درخشان 4/10/65
- شهید فرج الله پارسائی نیا 29/12/66
- شهید سید جواد محمدی 12/6/60
- شهید مقصود محمدی 7/1/61
- شهید غلامرضا قائدشرف 7/1/61
- شهید محمد محمدی 18/2/61
- شهید سید اصغر محمدی 20/12/62
- شهید نوذر محمدی 12/2/63
- شهید اکبر محمدی 19/1/65
- شهیدعلی شُکریزاده 4/10/65
- شهید محمد علی محمدی 19/10/65
- شهید رضاقلی روستا 4/10/65
- شهید اکبر روستا 4/10/65
- شهید ابوالفضل عسکری 14/1/67
- شهید محمد محمدی 4/10/65
- شهید غلامعلی محمدی 18/1/66
- شهید محمد مهدی محمدی 14/1/67
- شهید محمد تقی محمدی 11/10/70
ب - شهدای گرانقدر محلۀ دودج (16 شهید )
آرامگاه شهید ابوالفضل عسکری در زادگاهش اقلید است.
ج - شهدای گرانقدر زرقان
نام شهدای زرقان بر اساس ماه و به ترتیب روز و سال شهادت تنظیم شده است. علت تقسیم بندی نام مطهر شهدا بر اساس ماه شهادت بخاطر برگزاری مراسمی است که قرار است هر ماهه در سالگرد شهادت آن عزیزان در گلزار شهدای زرقان (سید نسیمی) برگزار شود. برای اطلاع بیشتر در این زمینه به اعلامیۀ پایانی این نوشتار مراجعه فرمائید.
1- شهدای فروردین ماه (14 شهید )
- شهید محمود بخشنده 3/1/60
- شهید محمد جواد کاویانی 2/1/61
- شهید حمید کیمیایی 29/1/61
- شهید اصغر شکرگزار 15/1/65
- شهید علیرضا ناصری 26/1/65
- شهید علی اکبر علیشاهی 19/1/66
- شهید عبد الرضا غفاری پور19/1/66
- شهید علی اصغرسیف 19/1/66
- شهید محمدرضا(اکرم) جاوید19/1/66
- شهید عباس حاج زمانی 19/1/66
- شهید محمدرضا روحانی پور18/1/66
- شهید حسین خالص حقیقی 18/1/66
- شهید محمدعلی خالص حقیقی24/1/66
- شهید ابوالفضل صادقی (محمد حسن) 19/1/66
- شهید امان الله حمزوی 5/2/72
- شهید محمد خالص حقیقی 8/2/65
- شهید کاظم اسلامی نژاد 16/2/62
- شهید خدایار فرج پور 27/2/61
- شهید محمدمحمدی 28/2/63
- شهید مسعود معدلی 1/3/61
- شهید سیاوش همتی 4/3/67
- شهید قاسم نعمت اللهی 6/3/67
- شهید محمدرضا صادقی 7/3/60
- شهید عبد الرسول ستوده 14/3/65
- شهید عباس کوهکن23/3/67
- شهید اسماعیل حاج زمانی 23/4/61
- شهید محسن صادقی 23/4/61
- شهید محمد هادی 23/4/61
- شهید محمدرضا(حمید) معدلی23/4/61
- شهید سعید زارعی 24/4/61
- شهید عباس گل محمدی 28/4/62
- شهید سید محمود بهارلو 28/4/62
- شهید عبدالواحد خدامی 28/4/62
- شهید محمدرضا حاج زمانی28/4/62
- شهید محمدرضا جمشیدی نیا 28/4/62
- شهید اسماعیل پاکنیت 20/4/64
- شهید محمد مرادی20/4/64
- شهید سید عباس حسینی10/4/65
- شهید عبدالامیر دریس 15/4/65
- شهید محمد حسن زمانی 21/4/65
- شهید غلامعلی صادقی 1/4/66
- شهید اسماعیل اصلاحی 22/4/67
- شهید جلال پورمند 4/4/67
- شهید صمد کوهکن 21/4/67
- شهید حسین شهبازی 22/4/67
- شهید رحیم فخار یزدی 22/4/67
- شهید حسن سلیمانی 25/5/60
- شهید محمدجعفر کریمیان27/5/60
- شهید حسن ایلی 31/5/64
- شهید محمدرضا نوروزی 26/5/65
- شهید غلامرضا حمزوی 14/5/66
- شهید شعبانعلی رمضانپور 19/6/59
- شهید ناصر باصری 29/6/59
- شهید محمد گیلری 5/6/65
- شهید حیدرعلی ملاشفیع 28/6/60
- شهید شهروزرضا پایداری9/6/66
- شهید حسین اسلامی منش5/7/60
- شهید کرامت الله ترک فولادی10/7/63
- شهید رضا زارع 6/7/64
- شهید محمود رحیمی9/7/66
- شهید علی کوهکن24/7/66
- شهید غلامرضا بنی پری 10/8/59
- شهید اسماعیل کوشش 21/8/61
- شهید غلامحسین شعبانی 4/8/62
- شهید علیرضا حبیبی 17/8/64
- شهید عبدالرسول پورابراهیمی28/8/66
- شهید شمشاد خسروی 6/8/66
- شهید ابوالحسن شکرگزار 9/8/66
- شهید محمدتقی(جعفر)بذرافکن20/8/66
- شهید محمدرضا(حجت)رضایی28/8/66
- شهید زریر ارسطو نژاد 26/8/72
- شهید ناصر رضازاده 4/9/57
- شهید ناصر قاسمی 20/9/60
- شهید غلامرضا(بهرام)بوستانی 7/9/66
- شهید محمد حسین ایزدپور 29/9/66
- شهید اسماعیل مؤذنی 7/10/57
- شهید احمدعلی علیشاهی 15/10/61
- شهید فضل الله حمیدی 24/10/61
- شهید محمدتقی نادری 5/10/65
- شهید محمدحسین شیعه 5/10/65
2 - شهدای اردیبهشت ماه ( 5 شهید )
3 - شهدای خرداد ماه ( شش شهید )
4 - شهدای تیر ماه ( 21 شهید )
5 - شهدای مرداد ماه ( 5شهید )
6 - شهدای شهریور ماه ( 5 شهید )
7 - شهدای مهرماه (5 شهید )
8 - شهدای آبان ماه ( 10 شهید )
9 - شهدای آذرماه (4 شهید )
10 - شهدای دی ماه ( 18 شهید )
100. شهید غلامعلی سلیمانی 10/10/65
101. شهید فرهاد الله دادی 12/10/65
102. شهید عبدالله مقدم 19/10/65
103. شهید عبدالرضا رنجبر 19/10/65
104. شهید مراد نجاتی 29/10/65
105. شهید علی اصغر جعفری 29/10/65
106. شهید علیرضا نتیجه بر 19/10/65
107. شهید اصغر کلان 19/10/65
108. شهید حمید قائدشرف 19/10/65
109. شهید عبدالرضا زارعی 19/10/65
110. شهید غلامرضا زارعی 19/10/65
111. شهید هدایت مرادی 19/10/65
112. شهید علیرضا نجف پور 20/10/65
11 - شهدای بهمن ماه ( 9 شهید )
113. شهید عباس پیمان نژاد22/11/57
114. شهید جواد تمیزی(تمیس) 2/11/61
115. شهید محمد پاکنیت 2/11/62
116. شهید غلامعلی مرادی 21/11/64
117. شهید محمدرضا آل طه 21/11/64
118. شهید عباس شعبانی 21/11/64
119. شهید محمدجعفر ایزدپور 7/11/65
120. شهید سید حسین حسینی 7/11/65
121. شهید عبدالرضا درویش حقیقی8/11/65
12 - شهدای اسفند ماه ( 14 شهید )
122. شهید شهرام جمال الدینی 20/12/61
123. شهید علی اکبر مقدم11/12/62
124. شهید عبدالواحد شفیعی11/12/62
125. شهید سعید شیعه11/12/62
126. شهید سید علی اکبر زرقامی25/12/63
127. شهید محمدهاشم حاتم زاده 25/12/63
128. شهید محمد جواد شعبانی نژاد25/12/63
129. شهید عباس شیعه25/12/63
130. شهید محمد تقی خدامی25/12/63
131. شهید محمدجواد گل محمدی25/12/63
132. شهید زین العابدین جمشیدی27/12/66
133. شهید حسین بنی پری30/12/66
134. شهید حسن تاویلی30/12/66
135. شهید منصور خیراتی30/12/66
آرامگاه شهید حجتالاسلام علیرضا نجف پور در شیراز میباشد.
یادمان شهید جاویدالاثر نظامالدین کاویانی در آرامگاه مرحوم صدرزاده در صدرآباد میباشد.
شهدای جاویدالاثر که پس از سالها در گلزار شهدای زرقان آرمیدند:
- شهید علی اکبر مقدم
- شهید محمد همتی
- شهید محمد جواد گلمحمدی
- شهید کربلائی تقی خدامی
- شهید عباس کوهکن
- شهید محمد حسین شیعه
- شهید ...
- شهید ...
- شهید ...
تاریخ شهادت شهید جاویدالاثر محمد مهدی کاظمی به درستی معلوم نیست و هنوز یادمانی بنام آن عزیز وجود ندارد.
شهیدانی که آرامگاه آنها در قبرستان محل حیدر است:
- شهید اسماعیل مؤذنی
- شهید شعبانعلی رمضانپور
- شهید ....... کوهکن
- شهید حسین شهبازی
فرم اعلام آمادگی و همکاری با خادمین شهدا:
عزیزانی که مایل به عضویت در گروه خادمین شهدا هستند فرم زیر را پس از تکمیل به نشانی ------- ارسال فرمایند و یا برای ثبت نام با تلفن ------ تماس بگیرند.
اینجانب ------------ فرزند -------- متولد ------ تحصیلات ---------- مایل به عضویت در کارگروه خادمین شهدای زرقان هستم.
روش همکاری : نگارش و تحقیق - تهیه عکس و فیلم - ویرایش متون - تهیه وبلاگ
شرکت در جلسات و مراسم - مسئولیتهای تدارکاتی و اجرائی - آموزش دادن
سوابق هنری – ادبی و تألیفات و تحقیقات -----------------------------
نشانی محل سکونت : --------------------------------------------------------
کد پستی ----------------- تلفن همراه -------------- تلفن منزل ----
امضا و تاریخ
برای شادی ارواح مطهر شهدا
فاتحه مع الصلوات
والسلام
انتشارات هدهد – بهار 87
زرقان فارس
07124223554
[1] - این جزوه ، اولین بار برای خاطرهنگاری شهدای گرانقدر زادگاهم «زرقان فارس» نوشته شد ولی قابل تعمیم به تمام شهرها و روستاهای وطن عزیزم میباشد.