فضائل الشهدا

قرارگاه سایبری سردار شهید ابوالفضل صادقی
لبیک یا حسین
فضائل الشهدا

هوالجمیل
دوستان سلام - خوش آمدید، و بعد: آنچه در این وبلاگ آمده و می‌آید تلاشی برای گردآوری خاطرات انقلاب و دفاع مقدس بویژه در شهر باستانی و مذهبی زرقان فارس است. در این راستا بارها فراخوان داده‌ایم و مراتب را از طریق نشریه محلی، پوستر و آگهی در مساجد، تریبون‌های مختلف در مجالس مذهبی، اردوهای آموزشی بسیجیان و ایثارگران، اینترنت، پیامک و تلفن و دعوتهای حضوری اعلام کرده‌ایم و از تمام مردم عزیز و ایثارگران گرانقدر زرقان خواسته‌ایم که هرگونه اطلاع و خاطره‌ای درباره شهدا و رزمندگان دفاع مقدس (ارتشی، سپاهی، جهادگر، بسیجی، و نیروهای تدارکاتی و تبلیغاتی پشت جبهه) دارند در اختیارمان بگذارند یا از طریق ایمیل hodhodzar@gmail.com و یا تلفن 09176112253 به ما اطلاع دهند تا ترتیب مصاحبه با آنها بدهیم. در همین رابطه تعدادی از عزیزان دعوت ما را اجابت کرده‌اند که مصاحبه‌های آنها را پس از پیاده سازی و نگارش و ویرایش در اینترنت گذاشته‌ایم. البته هنوز مصاحبه‌های زیادی در نوبتند که به یاری خداوند و استمداد از روح پر فتوح شهدا امیدواریم به نحو احسن و در اسرع وقت نسبت به آماده سازی آنها نیز اقدام کنیم. مجدداً از تمام عزیزان و همشهریان گرامی استدعا داریم برای ثبت خاطراتشان با ما تماس بگیرند تا هماهنگی‌های لازم برای مصاحبه با آنها به عمل آید.
از اینکه نظر شریفتان را از ما دریغ نمی کنید صمیمانه سپاسگزاریم.
والسلام
محمد حسین صادقی، زرقان فارس 00989176112253
Hodhodzar@gmail.com

طبقه بندی موضوعی
Wednesday, 18 Bahman 1396، 03:14 PM

شعری برای ابوالفضل

هوالجمیل
 
در رثای جوانمرد دریادل دفاع مقدس ، برادر شهیدم ابوالفضل
 
سبز  سرخ
 
دلش سرچشمۀ مهر و وفا بود
وجودش بحر عرفان و صفا بود
به حبس سینه ، بودش سینه سرخی
که با مفهوم غربت آشنا بود
به باغ  سبز و سرخ ایستادن 
چنان سرو و صنوبر بی ریا بود
مناجات و دعا و گریه هایش
زلال جوشش گلدسته ها بود
خروشی سرخ ، دائم در گلو داشت
که با فریاد زینب همنوا بود
دل سوزان او در بزم آتش
غزلخوان دل پروانه ها بود
برای کشور چشم انتظاری
چو هدهد قاصد شهر سبا بود
چو مهتاب صفا آرام و روشن
چراغ خلوت دلداده ها بود
طنین گامهای استوارش
سرود التهاب قله ها بود
حضور گرم او در کورۀ جنگ
حدیث مالک و عمارها بود
به میدان بلا و جان نثاری
طنین پاسخ "قالوا بلی" بود
همه، گلهای بستان محو رویش
ولی خود محو روی لاله ها بود
تبسم های گرم و دلنشینش
چنان لبخند غنچه جانفزا بود
همیشه حجم پربغض گلویش
دیار گریه های بیصدا بود
حدیث بیقراری های روحش
حدیث زورق بی ناخدا بود
تمام پیکرش مجروح و تبدار
ولی مصداق صبر صخره ها بود
هر آن جامی که جانان می خوراندش
اگر زهر و اگر شربت ، رضا بود
خروش حنجر لبیک گویش
جواب "هل معین" کربلا بود
مقدس مصحفی در سینه بودش
که تفسیر کتاب سرخ "لا" بود
نی خشک نیستان گلویش
همیشه داغدار نینوا بود
نسیم روحبخش مژده هایش
مسیحای دل دلمرده ها بود
هجوم سیل پاهای سترگش
سفیر انقلاب دره ها بود
میان انجمن ها شمع رویش
صفابخش شب بی انتها بود
امید و آرزوی بازگشتش
دل مجروح مادر را شفا بود
شهاب عمر او در شام دنیا
سریع و شب شکاف و بیصدا بود
سوار توسن وصل و زیارت
شتابان، سوی یار آشنا بود
دل دریائی او پر تلاطم
ز طوفانهای سرخ کربلا بود
کجا دانی (غلاما) وصف آن گل
که موصوف حدیث و آیه ها بود
فروردین 1366 - زرقان
موافقین ۰ مخالفین ۰ 96/11/18
هیئت خادم الشهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی