درباره ابوالفضل
هوالجمیل
روایت سایه از آفتاب
اگرچه ابوالفضل در طول شش سال حضور در میادین نبرد و ایثارگری، در واحدها و یگانهای مختلف عملیاتی خدمت کرد و جزو بنیانگذاران گردان فجر و لشگر المهدی بود ولی دو سال پایانی نبرد جانانه و عمر شریفش را در گردان کمیل لشگر المهدی گذراند و از آنجا که اعضای این گردان اغلب از شهرهای نیریز و فسا و استهبان بودند در بین رزمندگان این شهرها شناختهتر شده بود و هنوز اکثر بازماندگان دفاع مقدس در شهرهای دیگر، با حیرت و شگفتی و ارادت خاصی از خاطرات این سردار شهید یاد میکنند و یاد او را گرامی میدارند. به عبارت دیگر، اگر بخواهیم ابوالفضل را بشناسیم باید به همرزمان و دوستان غیر زرقانی او مراجعه کنیم و خاطرات مجاهدتها و ایثارگری او را از زبان آنها بشنویم. اگرچه اکثر رزمندگان زرقانی با او عکس دارند و خاطرات او را در سینه حفظ کردهاند ولی آن اندازه که بچههای شهرهای دیگر از او عکس و خاطره دارند، رزمندگان خودمان ندارند.
دو برادر دیگرم یعنی محمد تقی و محمد جواد نیز عضو گردان کمیل بودند و هنوز با دوستان و همرزمان خود در شهرهای دیگر ارتباط دارند و از آنجا که آنها در طول بیست سال گذشته ارتباط با خانوادهی ما را قطع نکردهاند و گاهگاهی به دیدار خانواده و زیارت مزار شهدای زرقان میآیند، با چنان عظمتی از ابوالفضل یاد میکنند که خود ما هم احساس میکنیم هرگز ابوالفضل را در حد آنها نشناختیم. این خاطرات صرفاً در کارهای نظامی خلاصه نمیشود، بلکه تمام منشها و روشهای زندگی و معاشرت و رفتار و گفتارهای او را در بر میگیرد بخصوص در مورد پیش کسوت بودن و مرشد بودن ابوالفضل در بین باستانی کاران لشگرالمهدی و گردانهای فجر و کمیل. مجموعهی همین خاطرات و خطرات است که از ابوالفضل، چهرهای اسطورهای در بین رزمندگان آن زمان ساخته است. اسطورهای چند بعدی که مجموع فضائل و خصائل مختلف را در خود جمع کرده بود و هنوز به عنوان یک اسوه و الگوی جوانمردی و پاکی و ایثارگری و ساده زیستی و صمیمیت و دریا دلی مطرح است.