چهار حیطه قابل نگارش درباره شهدا
بنام خدا
چهار حیطه قابل تحقیق و نگارش
در رابطه با زندگی هر فرد (بطور اعم) و هر شهید (بطور اخص) چهار حیطه قابل تحقیق و نگارش است:
1 - خاطره و داستان که شامل حوادث مهم و غیرمهم بزرگ و کوچک زندگی او میشود. 2- «سیره» که شامل منش و روش زندگی و روحیات اخلاقی اوست 3- گفتهها و نوشته ها 4- نقد و نظر تحلیلی
1 - خاطره و داستان
حوادثی که منشأ خاطره و داستان هستند به چند طریق ممکن است اتفاق افتاده باشند:
1 - برای خود فرد 2 - برای گروهی که فرد عضوی از آن بوده یا هست 3 - برای فردی دیگر اتفاق افتاده و فرد مورد نظر ما نیز در یک گوشه از آن حادثه حضور داشته.
این حوادث ممکن است کوتاه یا بلند، کم اهمیت یا مهم، دلنشین یا ناگوار و غیره باشند.
داستان دارای نقاط «گره، انتظار، گره گشائی» است ولی خاطره یک روایت و گزارش ساده از یک «مشاهده» است. داستانی که در اینجا مد نظر است غیر از داستانی است که نویسنده با کمک تخیل خود حوادث اصلی و ضمنی آن را می آفریند. در این گونه موارد نویسنده فقط اصل داستان را بدون هیچ دخل و تصرفی روایت می کند و البته باید از هنر خود برای بازسازی و غنی شدن داستان کمک بگیرد ولی اجازه ندارد حوادثی را از خود بسازد.
مثلاً : یک نفر از خانه بیرون میآید و پس از وداع با خانواده ، سوار ماشین میشود و میرود (این یک خاطره است) ولی همین فرد و خانوادهاش پس از رفتن او متوجه میشوند که چیزی را فراموش کرده (آغاز گره در داستان) و دلواپسی و نگرانی در هر دو طرف ایجاد میشود و برنامهریزی میکنند که موضوع را حل کنند بدون اینکه از نیت هم خبر داشته باشند. فرد بر میگردد و متوجه میشود خانوادهاش نیستند (نگرانی بیشتر میشود و داستان به اوج میرسد) او در شهر به دنبال خانواده میگردد و فردا دوستانش که از موضوع با اطلاع هستند به خانه او تلفن میزنند و میگویند که خانوادهاش «پشت خط مقدم» دنبال او میگردند. (گره گشائی در داستان و پایان آن).
2- سیره
در رابطه با زندگی اشخاص نکاتی وجود دارد که نه خاطره هستند و نه داستان یعنی هیچ حادثه و اتفاقی رخ نداده است؛ تنها چیزی که در اینجا مد نظر است روش و منش آنها در زندگی فردی و اجتماعی است که به آن «سیره» میگوئیم و این سیره میتواند تمام خصوصیات و روحیات اخلاقی آنها را در بر داشته باشد و شامل تمام عرصههای زندگی آنها نیز بشود (از روش غذا خوردن و راه رفتن و رانندگی و نماز خواندن و غیره گرفته تا اخلاق عملیاتی و مبارزات گروهی و خط مشی سیاسی و ورزشهای مورد علاقه و فرماندهی در لحظههای بحرانی و غیره).
ممکن است فرد مصاحبه شونده خاطره و داستان و حادثهای از فرد مورد نظر ما به یاد نداشته باشد ولی دربارة «سیرة» او دارای اطلاعات زیادی باشد. معمولاً در مصاحبهها اینگونه اطلاعات یبیشتر از داستانها و خاطرهها و گفتهها و نقدو نظرها هستند که باید به هر طریق یادداشت شوند و در مورد آنها کنکاش بیشتری صورت گیرد چون در مصاحبه بعدی با فرد دیگر ممکن است او خاطرهای در مورد یکی از این سیرهها داشته باشد. اما در «زندگینامه نویسی» برای شهدا نباید تنها به «سیرهها» اکتفا شود بلکه خاطرهها و داستانها نقش اساسی را ایفا میکنند چون سیرهها در قالب خاطره و داستان هم قابل نگارشند.
3- گفتهها و نوشته ها
هدف از این قسمت کاملاً مشخص است ولی باید در نوشتن «گفتارها ، پیامها، تکیهکلامها و شعارها» دقت کافی بعمل آورد.
4- نقد و نظر تحلیلی
این موضوع مکمل تمام روشهای بالاست و هیچ نوشتهای نباید خالی از آن باشد. اگرچه طبق یکی از قانونهای داستاننویسی «نباید رد پای نویسنده در داستان پیدا باشد» ولی نویسنده به طرق مختلف (غیر مستقیم در داستان و مستقیم در خاطره و گزارش و روایت گفتهها) باید روح خواسته و هدف و پیام خود را القا نماید. یکی از اصلهای دیگر داستاننویسی که نباید در تمام موضوعات بالا رخ نماید «اصل ایجاز» است. ایجاز یعنی فشردهترین و صیقلیترین روش ممکن برای بیان یک موضوع. این اصل که یکی از باارزشترین فنون هنر و ادبیات به شمار میرود و بزرگترین معیار سنجش و ارزیابی آثار است در «زندگینامه نویسی» برای شهدا و یافتن سیرة زندگی آنها نباید مانع تحقیقات گسترده شود ولی در نوشتن داستانها و خاطرهها باید رعایت گردد.
دربارة این چهار نکته بحثهای مفصلتری نیز وجود دارد که فعلاً به همین مقدار بسنده میکنیم.