فضائل الشهدا

قرارگاه سایبری سردار شهید ابوالفضل صادقی
لبیک یا حسین
فضائل الشهدا

هوالجمیل
دوستان سلام - خوش آمدید، و بعد: آنچه در این وبلاگ آمده و می‌آید تلاشی برای گردآوری خاطرات انقلاب و دفاع مقدس بویژه در شهر باستانی و مذهبی زرقان فارس است. در این راستا بارها فراخوان داده‌ایم و مراتب را از طریق نشریه محلی، پوستر و آگهی در مساجد، تریبون‌های مختلف در مجالس مذهبی، اردوهای آموزشی بسیجیان و ایثارگران، اینترنت، پیامک و تلفن و دعوتهای حضوری اعلام کرده‌ایم و از تمام مردم عزیز و ایثارگران گرانقدر زرقان خواسته‌ایم که هرگونه اطلاع و خاطره‌ای درباره شهدا و رزمندگان دفاع مقدس (ارتشی، سپاهی، جهادگر، بسیجی، و نیروهای تدارکاتی و تبلیغاتی پشت جبهه) دارند در اختیارمان بگذارند یا از طریق ایمیل hodhodzar@gmail.com و یا تلفن 09176112253 به ما اطلاع دهند تا ترتیب مصاحبه با آنها بدهیم. در همین رابطه تعدادی از عزیزان دعوت ما را اجابت کرده‌اند که مصاحبه‌های آنها را پس از پیاده سازی و نگارش و ویرایش در اینترنت گذاشته‌ایم. البته هنوز مصاحبه‌های زیادی در نوبتند که به یاری خداوند و استمداد از روح پر فتوح شهدا امیدواریم به نحو احسن و در اسرع وقت نسبت به آماده سازی آنها نیز اقدام کنیم. مجدداً از تمام عزیزان و همشهریان گرامی استدعا داریم برای ثبت خاطراتشان با ما تماس بگیرند تا هماهنگی‌های لازم برای مصاحبه با آنها به عمل آید.
از اینکه نظر شریفتان را از ما دریغ نمی کنید صمیمانه سپاسگزاریم.
والسلام
محمد حسین صادقی، زرقان فارس 00989176112253
Hodhodzar@gmail.com

طبقه بندی موضوعی
Monday, 16 Bahman 1396، 09:28 PM

حماسه حضور یعنی چه؟

هوالجمیل

حماسه حضور یعنی چه؟ چرا مهم است؟

ما در تفحص سیره شهدا باید حماسه حضور را روایت کنیم. حضور در کجا؟ در عرصه های خطر خیز و بی برگشت، حضور در موقعیتهائی که چیزی جز مرگ در پی نداشت، در انقلاب، حضور به معنای سینه سپر کردن جلو گلوله‌های دژخیمان شاه بود و در دفاع مقدس سد شدن در مقابل نیروهای متجاوز و اشغالگر.

این روحیه چگونه بوجود آمد؟ چرا بوجود آمد؟ چگونه تکثیر شد و در قلب تمام مردم نهادینه شد.

در انقلاب، کسی که به صحنه تظاهرات ها می آمد می دانست که ممکن است دستگیر و زندانی و شکنجه و تیرباران شود و یا در همان عرصه مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گیرد.

در دفاع مقدس هم کسی که به جبهه می رفت می دانست که ممکن است به هر نحو شهید یا مجروح یا اسیر گردد. در هر حال حضور در این عرصه های بلاخیز به معنای وداع با زندگی بود. اصل دل کندن از زندگی حماسه بود چه به شهادت ختم شود و چه نشود. در اصل کسی تا به (معنای) شهادت نمی رسید نمی توانست وارد این عرصه ها بلاخیز و بی برگشت شود.

هیچکس نمی دانست که حتماً زنده و سالم و پیروز برمی گردد. حتی خیلی ها می رفتند برای برنگشتن.

به راستی این روحیه شهادت طلبی از کجا بوجود آمده بود؟ چگونه تفکر تمام مردم به این ایمان رسیده بود که خودشان را آگاهانه و خالصانه روبروی گلوله ها قرار دهند؟

در شهید مورد نظر شما، این روحیه چگونه و به چه علت بوجود آمده بود؟ از طریق شهید شدن دوستش؟ شرکت در مراسم عاشورائی؟ به ستوه آمدن از ظلم و بیعدالتی و تجاوزگری دشمنان؟ غیرت دینی و ملی؟ و یا .....؟

وظیفه ما به تصویر کشیدن حرکت یک قطره در مقیاس اقیانوس است. اگر داستان حضور یک شهید را بخواهیم در مقیاس گسترده روایت کنیم باید همزمان حماسه حضور میلیونها رزمنده را که قطره قطره از ولایت خود سرازیر می‌شوند و تبدیل به یک اقیانوس بیکرانه می شوند روایت نمائیم.

روایت حماسه حضور یعنی تفسیر  وَ ما رَاَیتُ الا جمیلا.

بشر ذاتاً به دنبال دو چیز است: مدینه فاضله و لذت. اتوپیا یا مدینه فاضله آرمانشهریست ذهنی که فقط در فکر انسانها اتفاق می‌افتد و تاکنون هیچ نمود عینی نداشته، شهری خیالی که همه عاشق همند، همه فدائی همند، همه در نهایت فداکاری برای یکدیگرند و.. و... بهترین نوع این دو خواسته در انقلاب و دفاع مقدس متجلی شد.

درباره شهدا می‌نویسم چون از اینهمه زیبائی لذت می‌برم، و ما رَاَیتُ الا جمیلا... لذت بردن من از تماشای آتش و سوختن پروانه‌ها نیست، خودم عمریست دقیقاً میان آتشم و تمام سلولهایم شعله‌ورند....

آیا لذتی را که یک آتش نشان شجاع از خاموش کردن آتش یک خانه ی در حال سوختن و نجات دادن ساکنان آن می برد درک کرده اید؟ خانه ما هم در جنگ تحمیلی آتش گرفته بود و ما مجبور بودیم آن را خاموش کنیم درحالیکه لحظه به لحظه حجم آتش زیادتر می‌شد و دشمنان بر آن می‌دمیدند.

لذت من لذتی است از جنس به وحدت رسیدن مشتها و شکستن هیمنه‌ی ابرقدرتهای پوشالی، لذتی از جنس تماشای نشستن هواپیمای حامل امام در فرودگاه قلب امت، که با هیچ کلمه‌ای تبیین نمی‌شود، لذت قطره بودن و حل شدن در دریای انقلاب و تبدیل به دریا شدن، لذتی از جنس مقاومت و پایداری تا سرنگون شدن دو دیکتاتور خودکامه و خونخوار، لذتی از جنس حضور در قلمرو آفتاب، لذتی از جنس شنیدن سرود جمهوری اسلامی (سر زد از افق) و سرود (ای ایران ای مرز پر گهر) که برای من دو نیایش الهی محسوب می‌شوند، و لذتی از نوع تماشای اهتزاز پرچم زیبای جمهوری اسلامی در میادین ورزشی و علمی بین‌المللی، لذتی از جنس ............. بقیه را شما بنویسید

بازگشت به صفحه نخست 

موافقین ۰ مخالفین ۰ 96/11/16
هیئت خادم الشهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی