دینی و ملی
هوالجمیل
انقلاب و دفاع مقدس ما، هم دینی بودند هم ملی
در دینی بودن انقلاب هیچکس شک ندارد اما دینی بودن دفاع مقدس چگونه اثبات میشود؟
به چند دلیل دفاع مقدس، امری کاملاً دینی بود:
1- دفاع از وطن و ناموس و حق از دست رفته و غارت شده و نابود شده، امری کاملاً فطری است و مذهب ریشه در فطرت دارد.
2- حب الوطن من الایمان انگیزه عاشقانه تمام رزمندگان ایرانی در دوران دفاع مقدس بود.
3- اگرچه صدام دین درست و حسابی نداشت ولی خود را سردار قادسیه میدانست و ما را مجوس و رافضی میخواند و با تحمیل جنگ میخواست ما را مسلمان کند. اگرچه نسل ما اینگونه تبلیغات صدام را بارها از رادیو بغداد شنیده بودند ولی برای محققین جدید، تمام مدارک و اسناد حزب بعث هنوز موجود است. پس جنگ، حتی از نظر صدام و متجاوزین هم جنگی دینی بود.
4- چون انقلاب کرده بودیم، جنگ را به ما تحمیل کردند لذا جنگ تحمیلی تاوان یا مجازات انقلاب بود و انقلاب، امری کاملا مذهبی بود.
5- در زمانی که کشور و انقلاب ما نیاز کامل به صلح و آرامش و سازندگی داشت جنگی نابرابر را به ما تحمیل کردند در حالیکه تمام سازمانهای بینالمللی در سکوت کامل به سر میبردند و یا مخفیانه از دشمن ما طرفداری میکردند. پس ما شروع کننده جنگ نبودیم ولی جنگ تحمیلی را تبدیل به دفاع مقدس کردیم و آن را تا تنبیه کامل تجاوزگر ادامه دادیم و این حقمان بود و این حق را دین و فطرتمان به ما داده بود (و میدهد).
پس تمام شهدای ما شهید دفاع از وطن و انقلاب و ناموس بودند و این یعنی شهید راه دین و ایمان.
حال، علیرغم یقین کامل به دینی بودن انقلاب و دفاع مقدس، فرض میکنیم که دین اصلاً هیچ نقشی در انقلاب و دفاع ما نداشته آیا این فرضیه، از قدر و ارزش شهیدان دفاع از وطن و ناموس میکاهد؟
اشاره کوتاهی به ریشههای انقلاب اسلامی
نسل ما سرنگونی دو طاغوت جبار و دو دیکتاتور خونخوار را در پرونده مبارزاتی خود دارد. این دو فتح عظیم که حاصل حضور حماسی مردم و وحدت کلمه بود در کارنامه تمام شهدا نیز ثبت است و تمام شهدا در این دو پیروز مهم تاریخی شریکند.
اگرچه انقلاب اسلامی بصورت رسمی از سال 42 شروع شد ولی پس از کشتار مردم در قم و تبریز و شیراز و مشهد و دستگیری و تبعید امام، انقلاب سرکوب شد و 15 سال در سکوتی سرد و سخت به حیات خود ادامه داد تا روز 17 دیماه 56 که مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه توسط نویسنده موهومی بنام احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات چاپ شد که انقلاب را علنی کرد.
نویسنده این مقاله با توهین به امام راحل خشم دینی مردم را شعلهور کرد و باعث اعتراضهای گسترده در مساجد و تکایای سراسر کشور شد. دو روز بعد اولین شعله انقلاب در قم زبانه کشید و عدهای شهید شدند، چهل روز بعد در تهران و تبریز (و کشتار گسترده مردم) و چهل روز بعدتر در یزد و شیراز و مشهد و دیگر شهرها (و کشتار گسترده مردم) و این اربعینها و سوکواریها و کشتارها تا سیزده ماه بعد که منجر به ورود امام در 12 فروردین 57 شد ادامه یافت و شاه و نظام شاهنشاهی به زباله دان تاریخ رفت.
اینکه بگویند آمریکا شاه را بُرد و امام را آورد حرفی کاملا پوچ و بی اساس است. شاید شاه دیگر به درد آمریکا نمیخورد ولی امام هم جز ضرر برای آمریکا نداشت.
حقیقتهای غیر قابل انکار در رابطه با انقلاب و دفاع مقدس:
با دشمنان و مخالفین کاری نداریم وظیفه ذاتی آنها مخالفت و دشمنی است، با بی تفاوتها هم فعلاً کاری نداریم، روی سخن با همسنگران فرهنگی است.
1- در انقلاب و جنگ عدهای شهید شدند و به هدفشان که سرنگونی دو طاغوت بود رسیدند.
2- نظام جمهوری اسلامی ریشه در خون شهدا و مجاهدت ایثارگران دارد.
3- فرصتطلبان همیشه و همه جا بوده و هستند، پس پدیده شوم سوء استفاده از شهدا امری بدیهی و طبیعی است ولی این به معنای به هدر رفتن خون شهدا نیست.
4- نظام جمهوری اسلامی به تمام آرمانهای خود نرسیده چون برخی از آرمانهای ما اصلاً نشدنی بودند، مثلاً اجرای عدالت کامل و ایجاد جامعه بدون تبعیض، حذف فساد اداری و اقتصادی (که حتی در حکومت پیامبر (ص) و امام علی (ع) نیز چنین آرمانی محقَق نشد) در بیانات امام و مقام معظم رهبری نیز به این نکات اشاره شده است.
5- دشمنی دشمنان، ما را روز به روز قویتر کرد و اکنون به فضل خداوند و برکت خون مطهر شهدا، در اوج عزت و اقتداریم.
6- حتی دشمنان هم به این نکته پی بردهاند که ایران نه عراق است نه افغانستان؛ و اگر همه آنها علیه ایران متحد شوند (چنانکه قبلاً بودهاند و هستند و خواهند بود) هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.
7- تنها کسی که میتواند به ما ضربه بزند خودمان هستیم، یعنی ما فقط از درون ضربه پذیریم نه از بیرون؛ و دشمن شدیداً دارد ما را به جان هم میاندازد.
8- اکنون جنگ تحمیلی فرهنگی، اقتصادی، اداری، اخلاقی و سیاسی با تمام قوا (و خیلی شدیدتر از جنگ تحمیلی قبلی) علیه ما جریان دارد و هدفشان خشکاندن ریشههای نظام (یعنی به فراموشی سپردن شهدا) و خاموش کردن نیروی محرکه انقلاب (یعنی شهادت) است. در این جنگ تحمیلی نه فقط ما روبروی دشمن قرار نداریم بلکه به طُرُق مختلف نیز ممکن است با او همکاری کنیم و آب به آسیاب او بریزیم.
9- علیرغم برخی از معضلات و نابسامانیها، و علیرغم جدا کردن حساب شهدا از حساب فرصت طلبان، اگر شهدا را حقدار میدانیم، نباید تنها به ذکر فاتحه و صلوات برای آنها بسنده کنیم. حداقل کار این است که (خاطرات) یکی از آن امام زادگان عشق را زنده نگه داریم و مکتوب کنیم.
10- از نظر دشمنان، بزرگترین جرم و گناه ما، حضور آگاهانه و خالصانه در انقلاب و دفاع مقدس و پیروزی در این دو عرصه بود و هست و این عداوت همچنان در قالبهای فرهنگی و اقتصادی ادامه دارد و اگر ما همینطور در خواب فراموشی و یا خواب خرگوشی باشیم بعید نیست دشمنان در این شبیخون پیروز شوند.
11- انقلاب تاکنون خطرات بسیاری را پشت سر گذاشته و با موفقیت بیرون آمده که بدون شک همه این پیروزیها از برکت خون شهدا و عنایات امام عصر (عج) بوده (البته ممکن است برخی این حرف را قبول نداشته باشند، ما هم نیازی به بحث و اثبات نداریم، عقیدهمان این است).
12- بیش از 33 سال است که رسانههای دشمن دائماً میگویند: نظام ایران تا چند ماه دیگر سرنگون میشود و عدهای خوشخیال و زودباور (که خود را خیلی آوانگارد و پیشرفته میدانند) با توجه به القائات و تفرقهافکنی و لجن پراکنیهای رسانههای دشمن، تمام عمر خود را برای سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی لحظهشماری کردهاند ولی نظام روز به روز قویتر شده و اکنون در اوج اقتدار است.
بازگشت به صفحه نخست