گرچه ذُوات پاک غریبند روی خاک
اشتراک
گرچه ذُوات پاک غریبند روی خاک
این خاک زنده است برای ذُوات پاک
آنها اگرچه مالک و مولای هستیاند
در ملک خویش جمله غریبند و چاک چاک
بخشندگان نور به اعماق ظلمتند
آن جلوههای قدسی و فیاض و تابناک
آن ذات بی شریک ، در آئینههای مهر
خود را گذاشت در دل عالم به اشتراک
تا هرکسی به قدر توان و تلاش خویش
از نورشان چراغ فروزد در این مغاک
تاریخ، چلچراغ هدایت شکسته است
جغرافیای عشق شده ورطهی هلاک
محکوم کردهاند ولینعمتان خود
بر مرگهای مهلک و جانکاه و دردناک
اندیشههای پاک ، شناسای منجیاند
او هم غریب نیست در اندیشههای پاک
آرامش است قسمت کشتی نشستگان
در کشتی نجات ز گرداب غم چه باک
ای آفتاب شرق بتاب از ستیغ غرب
از حد گذشت دورهی تاریک انفکاک
عَجِّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
مُردیم از فراق تو ارواحنا فداک
دستت همیشه بر سر ما بوده ای عزیز
مانند آفتاب که تابیده روی خاک
والسلام - دیماه 1390
محمد حسین صادقی – زرقان فارس