فضائل الشهدا

قرارگاه سایبری سردار شهید ابوالفضل صادقی
لبیک یا حسین
فضائل الشهدا

هوالجمیل
دوستان سلام - خوش آمدید، و بعد: آنچه در این وبلاگ آمده و می‌آید تلاشی برای گردآوری خاطرات انقلاب و دفاع مقدس بویژه در شهر باستانی و مذهبی زرقان فارس است. در این راستا بارها فراخوان داده‌ایم و مراتب را از طریق نشریه محلی، پوستر و آگهی در مساجد، تریبون‌های مختلف در مجالس مذهبی، اردوهای آموزشی بسیجیان و ایثارگران، اینترنت، پیامک و تلفن و دعوتهای حضوری اعلام کرده‌ایم و از تمام مردم عزیز و ایثارگران گرانقدر زرقان خواسته‌ایم که هرگونه اطلاع و خاطره‌ای درباره شهدا و رزمندگان دفاع مقدس (ارتشی، سپاهی، جهادگر، بسیجی، و نیروهای تدارکاتی و تبلیغاتی پشت جبهه) دارند در اختیارمان بگذارند یا از طریق ایمیل hodhodzar@gmail.com و یا تلفن 09176112253 به ما اطلاع دهند تا ترتیب مصاحبه با آنها بدهیم. در همین رابطه تعدادی از عزیزان دعوت ما را اجابت کرده‌اند که مصاحبه‌های آنها را پس از پیاده سازی و نگارش و ویرایش در اینترنت گذاشته‌ایم. البته هنوز مصاحبه‌های زیادی در نوبتند که به یاری خداوند و استمداد از روح پر فتوح شهدا امیدواریم به نحو احسن و در اسرع وقت نسبت به آماده سازی آنها نیز اقدام کنیم. مجدداً از تمام عزیزان و همشهریان گرامی استدعا داریم برای ثبت خاطراتشان با ما تماس بگیرند تا هماهنگی‌های لازم برای مصاحبه با آنها به عمل آید.
از اینکه نظر شریفتان را از ما دریغ نمی کنید صمیمانه سپاسگزاریم.
والسلام
محمد حسین صادقی، زرقان فارس 00989176112253
Hodhodzar@gmail.com

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

هوالجمیل

قلمرو آفتاب یعنی منطقه‌ی یکرنگی‌های منقرض شده

من داغدار یک فرهنگم، فرهنگی که سوخته و خاکسترش تا هفت دریا آنطرف‌تر پر کشیده است و در قلمرو آفتاب دنبال آئینه‌ شکسته های آن فرهنگ می‌گردم.

قلمرو آفتاب یعنی جائی که سایه‌ها جرأت آفتابی شدن نداشتند و ندارند. قلمرو آفتاب یعنی اقلیم صداقت، پاکی، یکرنگی، معرفت، رضا، محبت‌های بی فلسفه و عشق‌های بی شائبه. یعنی قلمرو برگشت به خود و «او»، یعنی قلمرو توجه و توبه. قلمرو آفتاب یعنی منطقه‌ی یکرنگی‌های منقرض شده، قلمرو جوانمردی‌های فراموش شده، قلمرو غیرتها و شهامتها و فداکاری‌ها و از خودگذشتگی‌های از یاد رفته.

زندگی در قلمرو آفتاب سخت است و من مدتی در این قلمرو زیسته‌ام و هنوز ترکشهای پر فروغش را در گرمگاه سینه دارم برای تحمل این شبهای سرد بی عاطفه و بی احساس.

قلمرو آفتاب جائی بود که هر کس را می‌دیدی «خودش» بود نه سایه‌اش، ظاهر و باطن همه یکی بود و امروز نمی‌توانی کسی را پیدا کنی که واقعاً «خودش» باشد، یعنی نمی‌توانی کسی را پیدا کنی که واقعاً «خودت» باشد. همه در لاکند، همه نقاب زده‌اند، همه زیر لایه‌های ضخیم منیت غیر قابل کشف، پنهانند.

حالا برای شناخت طرف مقابلت نمی‌دانی باید چند لایه را بشکافی تا به عمق وجودش پی ببری. اینجا هیچکس خودش نیست، همه مجهولند، اما در آن قلمرو، یادش بخیر، همه خودشان بودند، خود واقعی‌شان، بدون هیچ لایه و حجابی و بدون هیچ نیازی برای کشف درونشان. آری من داغدار آن فرهنگم، آن فرهنگ سوخته و از یاد رفته و بر باد رفته.  یادش بخیر

موافقین ۰ مخالفین ۰ 96/11/25
هیئت خادم الشهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی