تفحص یعنی جستجو و کشف گمشدهها و یا فراموش شدهها.
هوالجمیل
کار ما تفحص است. تفحص یعنی جستجو و کشف گمشدهها و یا فراموش شدهها.
ما در تفحص به دنبال چه گمشدهای میگردیم؟ زندگینامه کوتاه و عادی که همه شهدا معمولاً دارند و نیازی به تفحص ندارد. پس روح تفحص چیست؟ بعد از ورود به این عرصه متوجه میشوید که تفحص کاری سخت و شیرین است و کار همه نیست، چون اگر بود تا حالا انجام شده بود. تفحص، عاشق دلسوخته، دلدادهی هجران کشیده، رهرو خستگی ناپذیر و مؤمن به اهداف شهدا میخواهد.
فکر نکنید مصاحبه شوندگان برای ما مطالب را آماده و دسته بندی کردهاند. انتظار نداشته باشیم که آنها املا بگویند و ما بنویسیم، ما باید از طریق فضای خانه، عکسهای روی طاقچه، نوشتهها، قابهای لوح تقدیر، تزئینات داخلی خانه، حرفها، نوشتهها، آلبوم عکسها و هر چیز قابل توجه دیگر، همچنین با طرح سؤالات کوتاه و کلیدی و صمیمانه درباره هر موضوع، خاطرات گمشده و فراموش شده شهید را کشف و ثبت کنیم.
بعضی از خاطرات با هم متناقضند، بعضی از همرزمان شهدا هم ممکن است اغراق (و حتی خالی بندی) کنند که فقط با تفحص منطقی و نامحسوس میتوانیم به صحیحترین روایت برسیم.
در تفحص، ما میخواهیم حماسه حضور را به تصویر بکشیم، بقیه کارها مثل کشتن و کشته شدن و فتح و شکست و غیره زیرمجموعهی این هدف محسوب میشوند.
ممکن است برخی از ما فکر کنیم که بیشتر باید از زندگی بسیجیهای شهید آن هم فقط شهدای منطقه شلمچه تفحص کنیم. این تفکر اشتباهی است، نباید بگوئیم فلان شهید ارتشی و یا سرباز بوده و وظیفه جنگیدن داشته و به زور به جبهه برده شده، متأسفانه این تفکر افراطی و انحرافی همیشه وجود داشته و دارد، ما باید جلو این تفکر را بگیریم و یا حداقل اجازه شیوع آن در تفحص خود ندهیم.
در حماسه حضور، هیچ شهیدی از شهید دیگر برتر یا کمتر نیست. چه شهیدی که در اولین روز حضورش در جبهه به شهادت رسیده و چه شهیدی که پس از سالها حضور و نبرد و مقاومت و حماسه سازی و فداکاری به شرف شهادت نائل شده است. چرا؟ چون اولاً حضور در جبهه مساوی بود با شهید و مجروح و اسیر شدن و هیچکس نمیتوانست تضمین کند که کجای جبهه خطر دارد و کجای آن خطر ندارد، بعضی از رزمندگان بارها به سنگر کمین رفتند و آسیب ندیدند و بعضی در سنگر خود مورد اصابت ترکش قرار گرفتند.
ثانیاً هیچکس از قسمت و سرنوشت خود و دیگران خبر نداشت تا یکی از این سه یا هیچیک را انتخاب کند. اصل حضور یعنی راضی به رضای خدا بودن و خود را در معرض انواع خطرات قرار دادن. لذا آنچه حماسه به حساب میآمد (و می آید) همین حضور بود.
همه شهدا از یک نورند، همه یکی هستند، فرقی ندارد کدام را انتخاب کنی، مهم این است که با انتخاب هرکدام مهمترین انتخاب زندگیات را انجام دادهای اما بهتر است یکی از حقدارترینها را انتخاب کنی، مثل شهدایخانواده، هممحل، همکار، همسایه.
بدون شک، هرکدام از ما با یک یا چند شهید ارتباط سببی، نسبی، قومی و محلهای داریم که به راحتی میتوانیم با خویشاوندان و دوستان آنها ارتباط برقرار کنیم و حتی ممکن است خودمان هم یکی از منابع خاطراتی او به حساب بیائیم. در اینصورت تکلیف ما سنگینتر است و باید در وحله نخست به تفحص در سیره نزدیکترین شهید بپردازیم.